سفری پویا را برای درک خویشتن واقعی خود آغاز کنید و سلامت عاطفی سالمتری را پرورش دهید. ابعاد کلیدی هویت احساسی، از جمله عشق به خود، صداقت، ارتباطات و اعتماد را کاوش کنید.
وقتی به بزرگسالی میرسیم، نسخهی مهربانتری از احترام فطریمان در تمایلمان به اعتماد به متخصصان نشان داده میشود. ما نمیدانیم چه بررسیهایی روی کیفیت آب آشامیدنی خانگی انجام میشود، اما مطمئن هستیم افرادی که مسئول مخازن هستند میدانند چکار میکنند و بنابراین میتوانیم بدون پرسش یا اضطراب، یک لیوان آب از شیر آشپزخانه بنوشیم.
مقاله با توضیح مورد یک طراح ایتالیایی به نام بنونوتو سلینی شروع میشود که اولین کسی بود که بهطور عمده از شخصیت خود برای جلب توجه به آثارش استفاده کرد. سپس مقاله به مضرات شهرت در دوران رسانههای اجتماعی اشاره میکند مانند لو رفتن حریم خصوصی و زندگی شخصی مشاهیر.
یک واقعیت وحشتناک: ما در جهانی با بیتفاوتی شگفتانگیز نسبت به تقریباً هر چیزی که هستیم، فکر میکنیم، میگوییم یا انجام میدهیم، قرار داریم. ممکن است در اواخر نوجوانی باشیم که این نکته واقعاً به ذهنمان خطور کند. ممکن است در خوابگاه دانشگاه باشیم، یا شبها به تنهایی در خیابانهای شهر پرسه بزنیم، زمانی که به طور کامل متوجه میشویم چقدر در بستر طرح بزرگتر ناچیز هستیم.
مقاله با عنوان «هیولاهای رسانهای» در مورد تمایل رسانهها برای تاکید بر «هیولایی» کردن موضوعات صحبت میکند.ابتدا میگوید رسانهها باور دارند نقش مهمشان کشف هیولاهاست. سپس ویژگیهای هشتگانهای را برای توصیف هیولا میآورد.مقاله توضیح میدهد واقعیت پیچیدهتر است و مردم میتوانند تغییر کنند.در نهایت تاکید میکند تحقیر مانع تغییر میشود در حالی که بخشش میتواند مفید باشد.
یادداشتبرداری از افکار خودمان بر روی کاغذ، به مزیت اضافی این امکان را میدهد که بتوانیم به ایدهها بازگردیم زمانی که فراموش کردهایم که چه میخواستیم بگوییم و در نتیجه بتوانیم با وضوح بیشتر ببینیم که آیا واقعاً آن را به درستی بیان کردهایم یا خیر.
یادگیری آشکارتر بحث کردن، یک مهارت ارتباطی بسیار مهم است که به ما کمک میکند در برخورد با دیگران، بیان نظراتمان را به شکل موثرتری انجام دهیم. آشکارتر بحث کردن به ما کمک میکند تا به طور راحتتر و با اعتماد به نفس بیشتر، دیدگاهها و اندیشههای خود را با دیگران به اشتراک بگذاریم و برقراری ارتباطی موثرتر را تسهیل کنیم.
در تاریخ رسانهها گاهاً اتفاق افتاده است که یک هیولای واقعی پیدا شده است: شاید در دفتر رئیس جمهور، یا در یک لشکر ارتش یا یک زیرزمین حومه شهر. از چنین اکتشافات خارقالعاده و لرزهای، که ممکن است تعدادشان در هر قرن بیش از انگشتان یک دست نباشد، یک باور عمومی در هر سازمان رسانهای و در ذهن آخرین روزنامهنگار مشتاق جا افتاده است: هیولاها در همه جا وجود دارند، در ادارات، خانهها، سالنهای ورزشی، برجهای کنترل فرودگاه، سالنهای عمل و اتاقهای کابینت.
معیارهای سنتی در درک چگونگی شکوفایی انسانها در جوامع و غنای تجربه انسانی که منجر به رفاه جامع آنها میشود، ناکام میمانند. این سوال را مطرح میکند: آیا افراد در جوامع شکوفا میشوند یا صرفاً زنده میمانند؟
کشف انضباط ذهنی، تاب آوری و انتخاب های استراتژیک مورد نیاز برای هدایت آینده ای که به نظر می رسد دور است، در حالی که بر موانعی که مانع پیشرفت می شوند غلبه می کنید.