در  مورد فرزندان ناسپاس زیاد می‌شنویم - فرزندانی که فاقد احترام و ادب هستند، ارزش کارهایی که برایشان انجام شده است را درک نمی‌کنند، بدون دلیل شکایت می‌کنند و با تلخی ناعادلانه‌ای ابراز ناراحتی می‌کنند.

اما چیزی که اغلب نادیده گرفته می‌شود، میزان عمیق وفاداری اکثر فرزندان به والدینشان است. آنها برای اینکه خوب در مورد کسانی که آنها را به دنیا آورده‌اند فکر کنند، به تلاش‌های زیادی دست می‌زنند. آنها به طور کامل روی ویژگی‌های خوب والدینشان تمرکز می‌کنند و با کمال میل روی آن جنبه‌ها تأکید می‌گذارند، حتی به قیمت فراموش کردن رفتارهای بد یا آزاردهنده.

روان‌درمانگران مشاهده کرده‌اند که هرچه دوران کودکی بدتر باشد، وفاداری فرزندی (فرزندی به والد) تمایل به بیشتر و وسواس‌گونه‌تر بودن دارد. هیچ مدافع سرسخت‌تری برای میراث و شهرت والدینشان از کسانی که مورد آزار و اذیت روحی یا جسمی قرار گرفته‌اند، وجود ندارد. در انتخاب بین اینکه فکر کنیم خودمان آدم‌های بدی هستیم یا اینکه والدین ما ناامیدکننده و بی‌رحم بودند، نفرت از خود اغلب اوقات پیروز می‌شود. در نهایت، اینکه خود را ناسپاس و وحشتناک بدانیم، کمتر ویران‌کننده است تا اینکه تصور کنیم توسط افراد بی‌فکر و متوسطی بزرگ شده‌ایم که آنقدر بیمار یا پریشان بوده‌اند که به ما اهمیت ندهند.