افسردگی حالتی است که میتواند در عملکرد طبیعی افراد اختلال ایجاد کند. این علائم از افسردگی خفیف قابلتوجهتر هستند، اما بهاندازه افسردگی شدید ناتوانکننده نیستند.
در حالی که همه افراد گهگاه احساس ناراحتی میکنند، افسردگی یک بیماری جدی سلامت روان است که میتواند عملکرد طبیعی را دشوار کند. با این حال، افسردگی میتواند از نظر شدت متفاوت باشد. نحوه تجربه افسردگی میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد و این وضعیت همچنین میتواند بهعنوان خفیف، متوسط یا شدید طبقهبندی شود.
در یک مطالعه، ۲۷.۸٪ از شرکتکنندگان علائم خفیف، ۲۹.۳٪ علائم متوسط و ۱۴.۲٪ علائم شدید داشتند.
افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانی در ایالات متحده است. بر اساس گزارش مؤسسه ملی بهداشت روان، در سال ۲۰۲۱ حدود ۲۱ میلیون نفر (یا ۸.۳٪) از بزرگسالان آمریکایی در ایالات متحده حداقل یک دوره افسردگی اساسی را تجربه کردهاند.
افسردگی متوسط در مقابل افسردگی خفیف یا شدید
هنگامی که اختلال افسردگی اساسی تشخیص داده میشود، معمولاً بر اساس درجه شدت (خفیف، متوسط یا شدید) و همچنین وجود یا عدم وجود ویژگیهای روانپریشی یا الگوی فصلی طبقهبندی میشود. افسردگی با شدت متوسط با علائم افسردگی مشخص میشود که میتواند توانایی فرد در عملکرد طبیعی را تحت تأثیر قرار دهد. ممکن است از نظر شدت و فراوانی علائمی که فرد تجربه میکند، با افسردگی خفیف متفاوت باشد.
فردی که افسردگی متوسط دارد، ممکن است علائمی را تجربه کند که از نظر شدت و مدت، جدیتر از فردی باشد که افسردگی خفیف دارد. همچنین ممکن است علائم بیشتری نسبت به فرد مبتلا به افسردگی خفیف تجربه کند.
با این حال، افسردگی متوسط بهعنوان یک تشخیص در ویرایش پنجم متن تجدیدنظرشده راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5-TR) فهرست نشده است. هیچ توافق رسمی در مورد اینکه آیا تعداد علائم نشاندهنده شدت است یا اینکه آیا تعداد علائم را میتوان برای طبقهبندی افسردگی بهعنوان خفیف، متوسط یا شدید استفاده کرد، وجود ندارد.
ارزیابیهای مربوط به شدت افسردگی به تشخیص بالینی پزشک واگذار شده است، که ممکن است از مقیاسهای رتبهبندی افسردگی برای کمک به تعیین شدت این وضعیت استفاده کند.
علائم افسردگی متوسط
افسردگی با شدت متوسط با دو علامت اصلی مشخص میشود: خلق پایین مداوم و کاهش علاقه به فعالیتها. برخی دیگر از علائم افسردگی عبارتند از:
- اجتناب از فعالیتهای اجتماعی
- تغییرات در اشتها
- کاهش بهرهوری
- ناامیدی و احساس گناه
- مشکل در تمرکز
- مشکل در خواب
- نگرانی بیش از حد
- خستگی یا کمبود انرژی
- احساس ناامیدی
- تحریکپذیری
- کمبود انگیزه
- اعتمادبهنفس پایین
احتمال ابتلا به افسردگی در زنان تقریباً دو برابر مردان است. در حالی که افسردگی متوسط ممکن است شدت کمتری داشته باشد، اما میتواند باعث اختلال در کار، مدرسه، خانه یا روابط اجتماعی شود.
تحقیقات همچنین نشان میدهد که افسردگی با شدت متوسط خطر ابتلا به برخی از بیماریها را افزایش میدهد. یک مطالعه نشان داد افرادی که افسردگی متوسط دارند، در مقایسه با افرادی که افسردگی شدید دارند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی هستند.
تشخیص
برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی، پزشک ممکن است اقدامات زیر را انجام دهد:
- معاینه فیزیکی: پزشک ممکن است معاینهای فیزیکی انجام دهد و سؤالاتی در مورد سابقه پزشکی شما بپرسد. همچنین ممکن است آزمایشهای آزمایشگاهی انجام شود تا هرگونه شرایط پزشکی زمینهای که میتواند باعث ایجاد یا تشدید علائم افسردگی شود، رد شود. بهعنوان مثال، کمکاری تیروئید یکی از شرایطی است که میتواند منجر به علائم افسردگی شود.
- سؤالات درباره علائم: پزشک از شما درباره علائمی که تجربه میکنید، از جمله نوع، شدت، مدت زمان آنها و تأثیرشان بر زندگی روزمره، سؤال خواهد کرد.
- پرسشنامههای غربالگری: در برخی موارد، پزشک ممکن است از شما بخواهد پرسشنامهای را برای غربالگری افسردگی تکمیل کنید.
معیارهای تشخیصی
تشخیص افسردگی به قضاوت بالینی پزشک، روانپزشک یا روانشناس بستگی دارد. متخصصان از راهنمای DSM-5-TR که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا منتشر شده است، برای هدایت تصمیمات تشخیصی استفاده میکنند. این راهنما معیارهای تشخیصی برای اختلالات سلامت روان از جمله افسردگی را ارائه میدهد.
برای تشخیص افسردگی بالینی، فرد باید حداقل پنج مورد از نه علامت ذکر شده در DSM-5-TR را در یک دوره دو هفتهای تجربه کند. این علائم عبارتند از:
- احساس افسردگی یا تحریکپذیری در بیشتر روز، تقریباً هر روز
- از دست دادن علاقه یا لذت در فعالیتها، بیشتر روز
- مشکلات خواب (خواب بیش از حد یا خیلی کم)
- تغییرات در فعالیت حرکتی (کندی یا بیقراری)
- انرژی کم یا خستگی
- تغییرات در وزن یا اشتها
- احساس بیارزشی یا گناه شدید
- مشکل در تمرکز یا تصمیمگیری
- افکار یا رفتارهای خودکشی
افسردگی با شدت متوسط
افسردگی متوسط معمولاً با خلق پایین و تحریکپذیری در بیشتر روزها مشخص میشود. این حالت اغلب با از دست دادن علاقه یا لذت در فعالیتهایی که قبلاً لذتبخش بودند همراه است.
علائم ممکن است از نظر شدت و مدت متفاوت باشند. افراد مبتلا به افسردگی متوسط ممکن است در برخی هفتهها علائم بیشتری را تجربه کنند و در هفتههای دیگر این علائم کاهش یابد.
در حالی که افراد مبتلا به افسردگی خفیف معمولاً میتوانند فعالیتهای روزمره خود را بدون اختلال جدی انجام دهند، علائم افسردگی متوسط بهاندازهای شدید هستند که میتوانند مشکلاتی در کار، زندگی خانگی و روابط اجتماعی ایجاد کنند.
افراد مبتلا به افسردگی متوسط ممکن است:
- برای انجام کارهای روزانه دچار مشکل شوند.
- احساس خستگی و بیانگیزگی کنند.
- در محل کار برای تمرکز روی پروژهها دچار مشکل شوند.
- با مشکلاتی در روابط اجتماعی مواجه شوند.
تأثیر افسردگی متوسط
افسردگی متوسط میتواند تأثیری جدی بر زندگی روزمره داشته باشد و نیاز به مداخله و درمان مناسب دارد. با تشخیص صحیح و درمان بهموقع، افراد میتوانند بهبود قابل توجهی را تجربه کنند.
تشخیص افتراقی
پزشک شما برای تشخیص دقیق افسردگی، همچنین سایر اختلالات سلامت روان را که ممکن است باعث علائم مشابه شوند، بررسی کرده و رد میکند. این شرایط عبارتاند از:
- اختلال افسردگی مداوم (دیستایمی): شدت این نوع افسردگی کمتر از افسردگی اساسی است، اما معمولاً مدت طولانیتری ادامه دارد.
- اختلال ناخوشی پیش از قاعدگی (PMDD): این وضعیت شامل علائم افسردگی است که در هفته قبل و در طول چرخه قاعدگی ظاهر میشود.
- اختلالات دوقطبی: شامل دوقطبی I و II که با نوسانات خلقی مشخص میشوند و شامل دورههای افسردگی نیز هستند.
تشخیص افتراقی بین افسردگی متوسط و شدید
هیچ اجماع روشنی در مورد نحوه ارزیابی شدت افسردگی وجود ندارد، اما یک مطالعه نشان داده است که میتوان از معیارهای تشخیصی DSM-5 برای استنباط سطح شدت این بیماری استفاده کرد.
- افسردگی متوسط:
- خلق افسرده بههمراه علائم جسمی مانند مشکلات خواب، تغییرات وزن یا اشتها و افزایش/کاهش فعالیت روانی-حرکتی از ویژگیهای بارز افسردگی متوسط است.
- افسردگی شدید:
- بیلذتی (از دست دادن علاقه یا لذت) همراه با علائم غیرجسمی مانند احساس بیارزشی و افکار مرگ، نشانگر افسردگی شدید است.
افراد مبتلا به افسردگی شدید علاوه بر از دست دادن علاقه به چیزهایی که قبلاً برایشان لذتبخش بوده، بیشتر احتمال دارد احساس بیارزشی و افکار مربوط به مرگ را تجربه کنند.
چه عواملی باعث افسردگی متوسط میشوند؟
افسردگی یک بیماری شایع است و طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی (WHO)، این بیماری علت اصلی بیماری و ناتوانی در جهان به شمار میرود.
هیچ عامل واحدی وجود ندارد که بتواند بهتنهایی افسردگی را ایجاد کند. در عوض، ترکیبی از عوامل مختلف میتواند در شروع آن نقش داشته باشد.
عواملی که ممکن است در ایجاد افسردگی نقش داشته باشند:
- ژنتیک: داشتن سابقه خانوادگی افسردگی میتواند خطر ابتلا را افزایش دهد.
- سابقه بیماری روانی دیگر: ابتلا به اختلالات روانی دیگر میتواند زمینهساز افسردگی باشد.
- شرایط اقتصادی-اجتماعی: فقر و مشکلات مالی از عوامل تأثیرگذار هستند.
- شرایط مزمن سلامتی: بیماریهای جسمی مزمن میتوانند خطر افسردگی را افزایش دهند.
- برخی داروها: مصرف برخی داروها ممکن است بهعنوان یک عامل شایع در بروز افسردگی در نظر گرفته شود.
- جنسیت: زنان تقریباً دو برابر مردان احتمال دارد که افسردگی را تجربه کنند.
درمانهای افسردگی متوسط
افسردگی با شدت متوسط معمولاً با رواندرمانی، دارودرمانی یا ترکیبی از این دو درمان میشود.
رواندرمانی
یکی از رایجترین رویکردها برای درمان افسردگی، درمان شناختی-رفتاری (CBT) است. CBT بر شناسایی و تغییر افکار منفی که به علائم افسردگی کمک میکنند، تمرکز دارد. پس از شناسایی این الگوهای فکری، افراد تلاش میکنند تا آنها را با روشهای مثبتتر و واقعبینانهتر تفکر جایگزین کنند.
ویژگیهای CBT:
- مدتزمان درمان: معمولاً کوتاهمدت (10 تا 20 جلسه).
- تکالیف خارج از جلسات: شامل تمرین مهارتهای آموختهشده، ثبت افکار، رفتارها و علائم.
نمونههایی از الگوهای فکری که به علائم افسردگی کمک میکنند:
- تعمیم بیش از حد: اعمال یک تجربه منفی به تمام تجربیات آینده.
- افکار منفی خودکار: افکار خودتخریبگر و غیرمنطقی.
- تفکر همه یا هیچ: دیدن مسائل بهصورت مطلق (موفقیت یا شکست، بدون هیچ حد وسط).
- نادیده گرفتن تجربیات مثبت: تمرکز صرف بر جنبههای منفی و نادیده گرفتن اتفاقات خوب.
- بزرگنمایی مشکلات: تبدیل مسائل کوچک به مشکلات بزرگتر از واقعیت.
- شخصی تلقی کردن مسائل: پذیرش غیرمنطقی مسئولیت یا سرزنش خود برای رخدادها.
نوشتن خاطرات روزانه میتواند به شناسایی این الگوهای فکری کمک کند. این کار به افراد اجازه میدهد آگاهی بیشتری از افکار منفی خود پیدا کرده و گفتگوی منفی با خود را با گفتگوی مثبت جایگزین کنند.
سایر رویکردهای رواندرمانی
- درمان رفتار دیالکتیکی (DBT):
نوعی CBT که به افراد کمک میکند:- تحمل پریشانی را یاد بگیرند.
- احساسات خود را تنظیم کنند.
- روابط خود با دیگران را بهبود بخشند.
- درمان بینفردی (IPT):
- بر درک تأثیر روابط اجتماعی بر افسردگی تمرکز دارد.
- به افراد کمک میکند روابط اجتماعی خود را بهبود بخشیده و تعارضات را حل کنند.
- درمان روانپویشی:
- که گاهی بهعنوان درمان روانکاوی شناخته میشود، بر شناسایی و حل تعارضات ناخودآگاه و حلنشدهای که منجر به احساسات آزاردهنده میشوند، تمرکز دارد.
درمان آنلاین
درمان آنلاین (بهویژه CBT مبتنی بر اینترنت یا iCBT) نیز ممکن است گزینهای موثر برای برخی افراد مبتلا به افسردگی متوسط باشد. مطالعات نشان میدهند که iCBT در کاهش علائم افسردگی خفیف تا متوسط موثر است.
بسیار خب، متن شما در مورد داروها و درمانهای مکمل و جایگزین برای افسردگی را با رویکردی روانشناختی ویرایش میکنم تا هم دقیقتر و هم همدلانهتر باشد:
داروها
در درمان افسردگی با شدت متوسط، رویکردهای دارویی متعددی وجود دارد که میتوانند مدنظر قرار گیرند. داروهای ضد افسردگی با اثر بر انتقالدهندههای عصبی در مغز، به تنظیم خلقوخو کمک میکنند. یکی از پرکاربردترین و رایجترین دستهها، مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) هستند. این داروها با افزایش سطح سروتونین در مغز، به بهبود علائم افسردگی کمک میکنند. داروهایی مانند سرترالین (با نام تجاری زولوفت)، فلوکستین (پروزاک) و پاروکستین (پاکسیل) در این دسته قرار میگیرند و معمولاً به دلیل عوارض جانبی نسبتاً کمتر، به عنوان خط اول درمان در نظر گرفته میشوند.
با این حال، در برخی موارد، پزشک ممکن است داروهای دیگری را تجویز کند که مکانیسمهای متفاوتی دارند. این داروها شامل مهارکنندههای بازجذب سروتونین و نوراپینفرین (SNRIs)، مهارکنندههای مونوآمین اکسیداز (MAOIs)، داروهای ضد افسردگی آتیپیک و داروهای ضد افسردگی سه حلقهای هستند. انتخاب نوع دارو بستگی به عوامل مختلفی از جمله نوع و شدت افسردگی، سابقه پزشکی فرد و سایر داروهایی دارد که ممکن است مصرف کند.
نکته مهم: تمامی داروهای ضد افسردگی دارای هشداری از سوی سازمان غذا و دارو (FDA) هستند که نشان میدهد مصرف آنها در برخی افراد (به ویژه کودکان، نوجوانان و جوانان زیر 25 سال) ممکن است با افزایش افکار خودکشی یا بدتر شدن علائم افسردگی همراه باشد. این هشدار به معنای منع مصرف این داروها نیست، بلکه تأکیدی بر ضرورت نظارت دقیق و مستمر بر بیمار در طول دوره درمان است. در صورت مشاهده هرگونه تغییر در خلقوخو یا بروز افکار خودکشی، باید فوراً با پزشک معالج یا یک متخصص روانشناس مشورت شود.
درمانهای مکمل و جایگزین
علاوه بر درمانهای دارویی، روشهای مکمل و جایگزینی نیز وجود دارند که میتوانند در کنار درمانهای اصلی، به بهبود علائم افسردگی خفیف تا متوسط کمک کنند. یکی از این روشها، استفاده از گیاه علف چای (St. John's Wort) است که به عنوان یک مکمل گیاهی شناخته میشود. برخی مطالعات نشان دادهاند که این گیاه ممکن است در کاهش علائم افسردگی خفیف تا متوسط مؤثر باشد.
با این حال، مهم است به یاد داشته باشیم که علف چای یک داروی تأیید شده توسط FDA برای درمان افسردگی نیست و نباید به عنوان جایگزینی برای درمانهای اصلی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، از آنجایی که علف چای بر سطح سروتونین در مغز تأثیر میگذارد، مصرف همزمان آن با داروهای ضد افسردگی میتواند خطر بروز سندرم سروتونین را افزایش دهد. سندرم سروتونین یک وضعیت جدی است که میتواند با علائمی مانند گیجی، بیقراری، تشنج و افزایش ضربان قلب همراه باشد.
توصیه روانشناختی: قبل از امتحان هرگونه درمان مکمل یا جایگزین، حتماً با پزشک خود یا یک متخصص روانشناس مشورت کنید. این متخصصان میتوانند با بررسی وضعیت شما، بهترین روشهای درمانی را برای شما تعیین کنند و از بروز عوارض جانبی احتمالی جلوگیری کنند. به یاد داشته باشید که درمان افسردگی یک فرآیند فردی است و نیازمند صبر، پیگیری و همکاری بین بیمار و متخصصان است.
تغییرات اعمال شده سعی دارند با زبانی همدلانه و در عین حال دقیق، اطلاعات لازم را ارائه دهند و بر اهمیت مشورت با متخصصان تاکید کنند. همچنین، سعی شده است هشدارهای لازم در مورد عوارض جانبی احتمالی داروها و درمانهای جایگزین به صورت واضح و روشن بیان شوند.
مقابله با اختلال افسردگی اساسی متوسط
در مواجهه با اختلال افسردگی اساسی با شدت متوسط، در کنار درمانهای دارویی (به ویژه در موارد شدیدتر)، اصلاح سبک زندگی میتواند نقش بسیار مؤثری در بهبود وضعیت ایفا کند. تغییرات کوچک اما پیوسته در عادات روزمره میتوانند تأثیرات عمیقی بر خلقوخو و احساسات شما داشته باشند.
1. ورزش منظم: حرکتی به سوی شادی
فعالیت بدنی منظم نه تنها برای سلامت جسمانی مفید است، بلکه یک درمان طبیعی و مؤثر برای افسردگی نیز به شمار میرود. مطالعات نشان دادهاند که ورزش میتواند به اندازه داروهای ضد افسردگی در موارد خفیف تا متوسط مؤثر باشد.
خبر خوب این است که لازم نیست یک ورزشکار حرفهای باشید تا از مزایای ضد افسردگی ورزش بهرهمند شوید. حتی پیادهروی به مدت سه ساعت در هفته میتواند تأثیرات مثبتی داشته باشد. ورزش باعث ترشح اندورفینها در مغز میشود که به عنوان "هورمونهای شادی" شناخته میشوند و میتوانند به بهبود خلقوخو و کاهش استرس کمک کنند.
2. مدیریت استرس: آرامش درونی را بیابید
استرس یکی از عوامل اصلی تشدید کننده علائم افسردگی است. بنابراین، یادگیری روشهای مدیریت استرس میتواند نقش مهمی در بهبود وضعیت شما داشته باشد. تکنیکهای آرامسازی، مانند یوگا، تنفس عمیق، مدیتیشن و ذهنآگاهی، میتوانند به شما کمک کنند تا با احساسات ناخوشایند خود به طور مؤثرتری مقابله کنید و آرامش درونی خود را بازیابید.
به جای تکیه بر مکانیسمهای مقابلهای نامناسب (مانند مصرف الکل یا پرخوری)، سعی کنید به طور منظم این تکنیکها را تمرین کنید. با گذشت زمان، متوجه خواهید شد که بهتر میتوانید با استرسهای روزمره کنار بیایید و از بروز علائم افسردگی جلوگیری کنید.
3. مراقبت از خود: اولویت دادن به نیازهایتان
هنگامی که با علائم افسردگی دست و پنجه نرم میکنید، مراقبت از خود میتواند چالشبرانگیز باشد. احساس خستگی، بیانگیزگی و بیعلاقگی میتواند انجام کارهای روزمره را دشوار کند. با این حال، مهم است که به یاد داشته باشید که مراقبت از خود یک ضرورت است، نه یک تجمل.
سعی کنید موارد زیر را در برنامه روزانه خود بگنجانید:
- رژیم غذایی سالم: تغذیه مناسب میتواند تأثیر زیادی بر خلقوخو و سطح انرژی شما داشته باشد. از مصرف غذاهای فرآوری شده و پر از قند خودداری کنید و به جای آن، بر مصرف میوهها، سبزیجات، پروتئینهای سالم و غلات کامل تمرکز کنید.
- حمایت اجتماعی: انزوا و تنهایی میتوانند علائم افسردگی را تشدید کنند. با دوستان و خانواده خود در ارتباط باشید و در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنید. صحبت کردن با افرادی که به شما اهمیت میدهند میتواند به شما کمک کند احساس بهتری داشته باشید و با مشکلات خود بهتر کنار بیایید.
- فعالیتهای لذتبخش: انجام فعالیتهایی که از آنها لذت میبرید میتواند به شما کمک کند احساس شادی و رضایت بیشتری داشته باشید. به سرگرمیهای مورد علاقه خود بپردازید، کتاب بخوانید، فیلم ببینید، موسیقی گوش دهید یا هر کار دیگری که به شما احساس خوبی میدهد.
- اجتناب از انزوا: افسردگی اغلب باعث میشود افراد از دیگران کنارهگیری کنند، اما این کار میتواند علائم را بدتر کند. سعی کنید با وجود احساس ناراحتی، با دوستان و عزیزان خود در ارتباط باشید و از آنها حمایت بخواهید.
نکته مهم: به یاد داشته باشید که بهبودی از افسردگی یک فرآیند زمانبر است و نیازمند صبر، پشتکار و حمایت است. اگر احساس میکنید که نمیتوانید به تنهایی با افسردگی مقابله کنید، حتماً از یک متخصص روانشناس یا روانپزشک کمک بگیرید. آنها میتوانند با ارائه راهنمایی و پشتیبانی لازم، به شما در مسیر بهبودی کمک کنند.
- نوشتهی کندرا چری، کارشناس ارشد آموزش
کندرا چری، کارشناس ارشد آموزش، متخصص توانبخشی روانی-اجتماعی، مدرس روانشناسی و نویسنده کتاب "همه چیز درباره روانشناسی" است.
- ترجمه توسط پروین بایرامی کارشناس روانشناسی
دیدگاه خود را بنویسید