آیا تا به حال با کسی ملاقات کردهاید که با وجود ادب و احترام، احساس سردی و دوری از او میکردید؟ در مقابل، چه چیزی باعث میشود با برخی افراد احساس صمیمیت و نزدیکی داشته باشیم؟
ما تحت این برداشت اشتباه هستیم که تنها چیزی که میتواند اشک را توجیه کند، یک فاجعه واضح و غیرقابل انکار است. اما فراموش میکنیم که هر ساعت چند مسئله کوچک اشتباه پیش میرود، چقدر چیزهای ظاهراً «کوچک» میتوانند بر ما تأثیر بگذارند و چقدر این مسائل ممکن است در مدت زمان طولانی احساس گیجکنندهای به ما بدهد.
گسستگی روانی، پدیدهای در سلامت روان که با بیحسی یا جدایی عاطفی مشخص میشود، چالشی منحصر به فرد در تشخیص و درمان ایجاد میکند. برخلاف علائم آشکارتر مانند اضطراب یا افسردگی، گسستگی در غیاب آرام و پنهان تعامل عاطفی خود را نشان میدهد. این حالت، انقطاع از احساسات، افکار و خاطرات فردی است.
مقاله به بررسی تصورات و ایدههای ما درباره لباس و استفاده از آن در جامعه میپردازد. در آغاز مقاله، به ایدهای که خودمان را فردی خاص میدانیم و خودمان را از تأثیر دیگران مستقل میبینیم اشاره میشود. اما به تدریج مقاله به سمت بررسی تأثیر رسانهها بر ذهنیت و انتخابات ما در مورد لباس میرود.
مقاله با اشاره به اینکه این رفتار بخشی از طبیعت انسانی است شروع میشود. سپس به برخی از دلایل احساس این رضایت مانند خنثی کردن غم و نارضایتی درونی میپردازد.
لکه شدن لباس میتواند یک تجربه شرمآور باشد، اما نیازی نیست که این اتفاق روز شما را خراب کند. با دنبال کردن نکات سادهای که در این متن ارائه شده است، میتوانید با این موقعیت به طور مثبت و با اعتماد به نفس برخورد کنید.
مقاله با عنوان "ما باید از هم جدا شویم" در مورد تصمیم گرفتن برای پایان دادن به رابطهای صحبت میکند.ابتدا میگوید برخی روابط دیگر قابل تعمیر نیستند و باید به پایان برسند.سپس به دلایل احتمالی برای لزوم جدایی مانند بیاعتمادی، خیانت یا بیتفاهمی اشاره میکند. مقاله تاکید میکند باید با صراحت و احترام از هم جدا شد.در کل سعی دارد نشان دهد در برخی موارد جدایی تنها راه حل منطقی است.
آیا تا به حال احساس کردهاید که انسانهای "خوب" گاهی بیرحمترین افراد هستند؟ این متن به بررسی تناقضاتی میپردازد که در قلب معنای عشق و مهربانی نهفته است و به شما نشان میدهد که چگونه با پذیرش نقصهای خود میتوانید به عشق واقعی دست پیدا کنید.
در تاریخ رسانهها گاهاً اتفاق افتاده است که یک هیولای واقعی پیدا شده است: شاید در دفتر رئیس جمهور، یا در یک لشکر ارتش یا یک زیرزمین حومه شهر. از چنین اکتشافات خارقالعاده و لرزهای، که ممکن است تعدادشان در هر قرن بیش از انگشتان یک دست نباشد، یک باور عمومی در هر سازمان رسانهای و در ذهن آخرین روزنامهنگار مشتاق جا افتاده است: هیولاها در همه جا وجود دارند، در ادارات، خانهها، سالنهای ورزشی، برجهای کنترل فرودگاه، سالنهای عمل و اتاقهای کابینت.
لورا دتر: در مورد محدودیتهای درمان سنتی و اینکه چگونه راهکارهای دیجیتال ممکن است از طریق ردیابی، شخصیسازی و توانمندسازی به افزایش اثربخشی آنها کمک کنند، بحث خواهیم کرد.
ایزل کابرو ایریبری: گپ زدن شامل تبادل اطلاعات در مورد افراد، موقعیتها یا چیزها است که اغلب با یک نظر ارزیابی همراه است - که تقریباً همان رویهای است که ما در مطالعات علمی دنبال میکنیم.