شخصیتپژوهی
افراد صریح را به خاطر صداقت آشکار و بیپروایشان در بیان حقیقت میشناسیم. اگر ایدهای به نظر آنها مسخره برسد، با ملایمت از آن عبور نمیکنند. آنها نمیگویند: «این جالب است، اما شاید در حال حاضر رویکرد مناسبی نباشد»؛ بلکه آن را «صراحةً احمقانه» مینامند.
در مکالمات معمولی، آنها زمانی برای فرستادن سیگنالهای مداوم اطمینانبخش ندارند. آنها فرض میکنند که هر فردی از قبل درک مناسبی از خود دارد. به نظر آنها ارزش ندارد که وقتی کسی در تیم عملکرد فوقالعادهای داشته است، آن را به زبان بیاورند: چون فرد خودش باید بداند. آنها به نرمی چیزی را «جذاب» توصیف نمیکنند، مگر اینکه واقعاً چنین فکری نکنند. آنها دوست دارند اولین نفری باشند که موضوعی را که «فیل توی اتاق» مینامند، مطرح کنند. اگر همکارشان اعلام بارداری را به تعویق انداخته باشد، در جلسهی جمعی میپرسند که در مورد مرخصی زایمان چه خبر است.
فرد صریح خود را به عنوان تنها صدای حقیقت در دنیایی از طفره رفتن، بیصداقتی و احساسات دروغین میبیند. آنها فکر نمیکنند که بیادب یا تندخو هستند؛ آنها فقط صداقت صیقلینشده و فقدان کامل تظاهر را تحسین میکنند.
ریشهها
افراد صریح تصویری از دیگران دارند که در آن، آنها را قوی، مطمئن به خود و بینیاز از اطمینان خاطر و تشویق میدانند. از نظر آنها، اعتماد به نفس همه افراد در بالاترین سطح ممکن قرار دارد و خطر را در جهت مخالف میبینند – یعنی بزرگ کردن بیش از حد خودبزرگبینی افراد. آنها سطح آسیبپذیری و تردید به خودی را که اکثر مردم در واقع دارند، تشخیص نمیدهند. اگر کسی شکایت کند، او را نازکنارنجی خطاب میکنند؛ آنها نمیپذیرند که اکثر افراد با شنیدن کلمات «صریح» در درون خود ناراحت میشوند، اما (با هزینهی عاطفی بالا) بسیاری از ما در چنین موقعیتهایی سعی میکنیم چهرهی خوش نشان دهیم.
بهطور عجیبی، فرد صریح در نهایت از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیست، که ممکن است عجیب به نظر برسد زیرا آنها از نظرات خود بسیار مطمئن به نظر میرسند. اما این موضوع منطقی است، زیرا فرد صریح در پسزمینه به لحاظ منطقی احساس میکند که حرف زدن یا نزدن او تأثیر چندانی ندارد، چرا که (از دیدگاه او نسبت به مسائل) هیچ کس (در ماهیت وجودی خود) با کلمات تند و زنندهی او تحت تأثیر قرار نخواهد گرفت یا ناراحت نخواهد شد و (بهواقع) به حمایت، حفاظت یا مراقبت او نیاز ندارد.
فرد صریح میتواند بدون اینکه کمتر به خودش فکر کند، باملاحظهتر و مهربانتر شود. این امر با افزایش میزان درک او از تأثیر کلمات، نگاهها، توصیهها و نصایحش محقق میشود. او باید متوجه شود که قدرت، صرفاً از طریق نحوهی فرستادن ایمیل یا بیان ایدهای در راهرو، میتواند بر روز کسی سایه بیندازد.
راههای پیش رو
یکی از لطفهایی که میتوانیم به فرد صریح و بیپروا بکنیم، این است که او را با جنبههای آسیبپذیرتر شخصیت خود آشنا کنیم. البته نه به شکل تدافعی، زمانی که احساس حمله میکنیم، بلکه به عنوان یک اعتراف کلی و با آرامش. لازم است به او نشان دهیم که عزت نفس ما چقدر متزلزل است و یک حرف نابجا چقدر به سادگی میتواند روحیهی ما را خراب کند.
با این کار، به او میآموزیم که چرا آداب معاشرت اهمیت زیادی دارد. فرد مؤدب با احتیاط رفتار میکند، در مورد آنچه به دیگران میگوید محتاط است و قاطعیت خود را ملایم میکند، نه به این دلیل که به طور کلی «شخص بهتری» است، بلکه به این دلیل که میداند همه ما به سادگی میتوانیم آزرده شویم.
دیدگاه خود را بنویسید