بایگانی نوشتهها
درمان بدنی (بادی تراپی)
درمان بدنی (بادی تراپی) با یک برداشت اساسی و بسیار قانع کننده آغاز میشود: مشکلات عاطفی ما نه تنها در ذهن ما آشکار میشوند، بلکه منطقاً انتظار میرود در بدن ما نیز تجلی پیدا کنند. ناراحتی و روانرنجوریهای ما در نحوه نشستن و نفس کشیدن، نحوه نگه داشتن شانهها، الگوهای خواب، فرآیندهای گوارشی، نگرش به ورزش و روشهای مراقبت از پوست ما طنینانداز خواهند داشت.
فراتر از برانگیخته شدن
مفهوم برانگیخته شدن (تریگر شدن) هسته مرکزی بحث در مورد تروما است و بر روی مفهومی بسیار مهم در زندگی روانشناختی قرار میگیرد – مفهومی که احترام، همدردی و توجه ما را میطلبد. برانگیخته شدن، در سادهترین شکل خود، واکنش با ترس و خشم شدید به موقعیتی در زمان حال است که برای دیگران ممکن است بینقص و بیاهمیت به نظر برسد.
حمام: پناهگاهی برای تجدید قوا
هر چقدر هم که زندگی غمانگیز شود، هرگز از لذت یک حمام داغ دور نیستیم. غوطهور شدن در فضایی گرم و شبیه به رحم مادر، فاصلهی قاطعی بین ما و همهی آن چیزهایی ایجاد میکند که باعث ترس، خشم و احساس ناکافی بودن ما در دنیای خشن و بیتحرک بیرون شدهاند.
رفتارهای "کودکانه" در بزرگسالان
این عبارات صرفاً بی ادبی نیستند، هرچند شاید این وجهی از آنها باشد. نگاهی با اغماض به این سخنان، نشان دهنده اشاره به پدیده ای واقعی است که می تواند بدون اینکه متوجه شویم بر ما تأثیر بگذارد. در مواجهه با چالش های خاص، ممکن است به مرحله ای عقب تر از روند رشد خود بازگردیم.
ذهن همراه
در اواخر دهه 1960 در ایالات متحده، دو روانشناس برجسته، آرون بک و آلبرت الیس، نوعی از درمان را به نام "درمان شناختی-رفتاری" (CBT) توسعه دادند که تا به امروز، یکی از تاثیرگذارترین و معتبرترین رویکردهای درمانی جریان اصلی به شمار می رود. CBT در ابتدا برای کمک به مراجعانی طراحی شد که از سه اختلال روانی شایع و مقاوم ناشی از تروما رنج می بردند: اضطراب، افسردگی و افکار وسواسی.
چرا این علامت؟ کشف داستان پشت رنج
ارتباط بین علامت و تروما یک شبکه پیچیده است که از یک سناریوی ساده علت و معلولی فاصله زیادی دارد. ما نمیتوانیم هر مورد بیاشتهایی را به طور مرتب به یک پویایی خاص خانوادگی یا هر مورد پارانوئید را به یک پیوند خاص والدینی مرتبط کنیم. خوشبختانه، دانش عمیق علیت پیشنیاز التیام نیست.
مزایای بیماری روانی؟
این ایده که ممکن است احساس ناخوشی روانی یک "مزیت" باشد، می تواند عجیب و غریب و حتی توهین آمیز به نظر برسد. با توجه به سختیهایی که بیماری روانی به همراه دارد، چرا کسی باید افسردگی، اضطراب، پارانوئید یا اختلال خودبیمارانگاری (اختلال در تصور بدن) را انتخاب کند؟ اصلا پرسیدن چنین سوالی میتواند شبیهی اتهام پنهانی برای فریبکاری یا وانمود به بیماری به نظر برسد.
نقش عشق
اجازه دهید ریسک یک کلیگویی را بپذیریم: علائم [روانی] همیشه از نوعی بیرحمی، بیفکری، سردی، تنهایی، خشونت یا حقارت روحی ناشی میشوند. تروما نتیجهی فقدان عشق است.