زوجدرمانی جادوی خود را انجام میدهد زیرا فضایی امن است برای بحث در مورد مسائلی که، وقتی زوج به تنهایی آنها را مدیریت میکنند، خیلی راحت میتواند به بدخلقی و اتهامزنی تبدیل شود.
یک راه برای شروع ارزیابی اینکه چقدر در سالهای اولیه زندگیخود آسیب دیدهایم - و بنابراین شاید لازم باشد بیشترین تلاش و توجه خود را برای ترمیم آنها انجام دهیم - شناسایی طیف وسیعی از شاخصهای سلامت عاطفی و تصور این است که چگونه در ارتباط با آنها عمل میکنیم است. دست کم چهار مورد اصلی را میتوان برشمرد.
شما تعجب خواهید کرد که چرا اصلاً وارد این وضعیت شدید. شما احساس خواهید کرد که یک اشتباه فاجعهبار در پیوند زندگی خود با این شخص مرتکب شدهاید. آن لحظات لزوماً طولانی نخواهند بود، اما قطعاً به وجود خواهند آمد - و ما باید آماده باشیم.
اکثر ما، در هنر نفرت از خود، فوقالعاده با استعداد هستیم. اگر با یک غریبه به همان شیوهای که معمولاً با خود رفتار میکنیم، رفتار کنیم، ممکن است به دلیل قساوت دستگیر شویم. در لحظات بیحالی خود، خود را با آنچه که به طور ایدهآل میخواهیم باشیم مقایسه میکنیم - و نمیتوانیم خود را ببخشیم که چقدر از آرمانهای خود فاصله گرفتهایم.
ما تحت این برداشت اشتباه هستیم که تنها چیزی که میتواند اشک را توجیه کند، یک فاجعه واضح و غیرقابل انکار است. اما فراموش میکنیم که هر ساعت چند مسئله کوچک اشتباه پیش میرود، چقدر چیزهای ظاهراً «کوچک» میتوانند بر ما تأثیر بگذارند و چقدر این مسائل ممکن است در مدت زمان طولانی احساس گیجکنندهای به ما بدهد.
ریشه سندرم خودفریبی تصویر بسیار نامناسبی است از آنچه مردم در سطوح بالای جامعه واقعاً هستند. ما احساس خودفریبی میکنیم نه به این دلیل که به طور منحصر به فرد دارای نقص هستیم، بلکه به این دلیل که نمیتوانیم تصور کنیم که نخبگان نیز باید عمیقاً نقص داشته باشند، آن هم در زیر سطحی که بیش از حد صیقلی شده است.
وع خاصی از عدم اعتماد به نفس به طور خاص زمانی ایجاد میشود که بیش از حد به عزت نفس خود وابسته باشیم و در هر موقعیتی که به نظر میرسد تهدیدی برای آن وجود دارد، دچار اضطراب شویم.
ما با یک احساس کلی کار میکنیم که ممکن است خوب باشد که بهعنوان (مثلاً) یک خلبان یا مدیریت یک هتل، یک دامپزشک مشغول باشیم یا برنامه های تلویزیونی تولید کنیم، اما ما خجالت میکشیم که به جزئیات اینکه لذت بخشترین جنبههای چنین مشاغلی ممکن است کجایشان باشد، بپردازیم.
این آهنگ در ابتدا به عنوان یک قطعه جانبی منتشر شد، اما به سرعت به یکی از پرفروش ترین تکآهنگ های تمام دوران تبدیل شد، آن هم به لطف قدرت لمس چیزی جهانی در روح انسان.
در تاریخ رسانهها گاهاً اتفاق افتاده است که یک هیولای واقعی پیدا شده است: شاید در دفتر رئیس جمهور، یا در یک لشکر ارتش یا یک زیرزمین حومه شهر. از چنین اکتشافات خارقالعاده و لرزهای، که ممکن است تعدادشان در هر قرن بیش از انگشتان یک دست نباشد، یک باور عمومی در هر سازمان رسانهای و در ذهن آخرین روزنامهنگار مشتاق جا افتاده است: هیولاها در همه جا وجود دارند، در ادارات، خانهها، سالنهای ورزشی، برجهای کنترل فرودگاه، سالنهای عمل و اتاقهای کابینت.
با بررسی تجربیات شخصی و تحلیلهای متعادل، به بررسی تأثیر واقعی هوش مصنوعی در دنیای واقعی میپردازیم. این مقاله به بررسی کاربردها و محدودیتهای عملی ChatGPT میپردازد و به شما کمک میکند تا با اعتماد به نفس و احتیاط در چشمانداز هوش مصنوعی حرکت کنید.
یادتان میآید وقتی کودکی میکردید و یک ماشین آبی خیلی خاص برای خودتان انتخاب میکردید؟ شاید فکر میکردید این ماشین تنها ماشین آبی دنیاست. اما بعد از آن، انگار همه جا ماشین آبی میدیدید. این پدیده جالب، نشان میدهد که ذهن ما چطور کار میکند. وقتی به چیزی توجه میکنیم، آن را برجستهتر میبینیم. این مقاله به شما کمک میکند تا بفهمید چرا ذهن ما گاهی اوقات مثل یک ربات جستجوگر عمل میکند و چگونه ادراک ما از واقعیت شکل میگیرد.