بایگانی نوشتهها
شب عروسی
سنت تفکری را ترویج کرده است که شب عروسی باید پر از روابط جنسی پرهیجان باشد. این اتفاق ممکن است رخ دهد، اما دلایل زیادی وجود دارد که احتمالاً پس از درام عروسی و یک مهمانی طولانی، این اتفاق رخ ندهد، و یکی از دلایل اصلی آن این است که انتظارات سختگیرانه، به شدت با احساسات جنسی بیگانه است.
از احساس ساخته شدهایم
بهراحتی میتوان تصور کرد که ما – چه در ذات و چه در نگرشمان – محکم هستیم، مانند سنگ، چوب یا (بهصورت استعاری) کلمات یا معادلات جبری. و سپس، با گذشت زمان، تمایل داریم با واقعیت آزاردهندهتر و عجیبتری روبرو شویم: حقیقت آن است که ما بهطور قابلتوجهی از آب ساخته شدهایم.
یک والد خوب چه ویژگیهایی دارد؟
خود کودک، با طبیعت و نیازهای منحصر به فردش، با آرزوهای خاص خود برای تحقق بخشیدن، معمولاً آخرین چیزی بود که کسی به آن فکر میکرد. وقتی کودک از راه میرسید، اغلب با کمی بهتر از یک حیوان با او رفتار میشد؛ احتمال زیادی وجود داشت که جوان بمیرد و تا زمانی که ثابت نمیکرد زنده میماند، نادیده گرفته میشد – و مجبور بود به جای کاوش و پرسشوگو، اطاعت کند و گوش دهد.
وقتی مردم بد هستند
در واقع باید بر اساس حقیقتی پایهای و غیرقابل نقض فکر کنییم، اینکه دیگران به خاطر دردِ خودشان ناخوشایند رفتار میکنند. تنها دلیلی که آنها به ما آزار رساندهاند این است که - در اعماق وجودشان - خودشان آسیب دیدهاند.
چرا رواندرمانی کار میکند؟
وقتی شرایط روحی نامساعدی داریم، دنیای مدرن سه پناهگاه اصلی به ما ارائه میدهد: داروهای روانپزشکی، درمان شناختی رفتاری و رواندرمانی.
چرا ازدواج با ما سخت است
همه ما انسانهایی به شدت پیچیدهایم. لازم نیست هیچ فرد خاصی را بشناسیم تا این را در مورد همه بدانیم. به طریقی همه ما تربیت و پرورش نامناسبی داشتهایم؛ انبوهی از ویژگیهای روانشناختی ناخوشایند داریم؛ در چنگال عادتهای بد گرفتاریم؛ مضطرب، حسود، بداخلاق و مغروریم. با موافقت با ازدواج با کسی، حجم عظیمی از مشکلات را وارد زندگی او میکنیم.
چرا باید عاشق کارمان باشیم؟
جهان مدرن حول رؤیاهای امیدوارانهای از چگونگی وحدت چیزهایی که در گذشته جدا به نظر میرسیدند (پول و تحقق خلاقانه؛ عشق و ازدواج) ساخته شده است. اینها ایدههای سخاوتمندانهای هستند، از نظر روحیه دموکراتیک، سرشار از خوشبینی نسبت به آنچه میتوانیم به دست آوریم و بهحق متعصب نسبت به اشکال باستانی رنج.
نگرانی از دوستداشته نشدن
یکی از مهمترین سوالاتی که از خودمان دربارهی دوستان و آشنایان جدید میپرسیم این است که آیا آنها ما را دوست دارند یا نه. این سوال احساس مهمی ایجاد میکند، زیرا بسته به پاسخی که در ذهن خود به آن میدهیم
شما نیازی به اجازه ندارید
ما با انبوهی از ایدههای پسزمینه در مورد اینکه مجازیم چه کاری انجام دهیم، وضعیت آرزوهایمان چیست و مهربانی و خوبی کجا ممکن است وجود داشته باشد، بزرگ میشویم. یاد میگیریم که برای اطمینان از موافقت والدینمان برای رفتن با دوچرخه به مغازهها، باید دائماً کسب اجازه کنیم. قبل از تغییر موضوع در مدرسه باید سؤال کنیم.