چگونه خودشناسی به دست آوریم / اثر علاقه بر یادگیری
یادگیری وقتی اتفاق میافتد که اطلاعات جدید با اطلاعات قبلیمان مرتبط میشوند. وقتی که ما هیجانزده یا ذوقزده هستیم ذهن ما اتصال بین اطلاعات قدیمی و اطلاعات جدید را بهتر انجام میدهد. در یک آزمایش معروف، روانشناس آمریکایی، هانس برایتر، از معتادان کوکائین تست ام آر آی میگیرد. اثر مخدر مصرف کنندهها را هیجانزده میکرد و پژوهشگر فعالیت زیادی در بخشی از ذهن افراد به اسم هستهی اکومبنس دید. پژوهشگران آلمانی هم آزمایش مشابهی را با مردان جوان و عکس ماشین پورشه انجام دادند که دقیقاً باعث اثر مشابهی در فعالیت ذهنی شد. اما وقتی آزمایش را با تصاویر ماشین دایهتسو تکرار کردند، واکنش ذهن مثل قبل نبود. ماجرا چیست؟
به محض اینکه ما منتظر اتفاق خوبی هستیم، مغز شروع به آزاد کردن هورمونهای شادی یعنی دوپامین و اندورفین و پیامرسانهای عصبی دیگر میکند. در حالی که دوپامین و اندورفین ما را سرحال نگه میدارند، پیام رسانهای عصبی دیگر اطلاعات را از نقطهی اِی به نقطهی بی میفرستند. این اتفاق اطلاعات جدید از خارج از ذهن را به اطلاعات قدیمی ذخیره شده در مغز پیوند میدهد و این همان یادگیری است. متاسفانه این به آن معنی نیست که هر چیز سرگرمکننده و هیجانانگیزی باعث یادگیری میشود. مثلاً خرید رفتن ما را خوشحال میکند. اما با توجه به آزمایش نوروساینتیست آلمانی، مانفرد اسپیتزر، این خوشحالی فقط و فقط ۱۲ ثانیه ماندگاری دارد. بعد سطح دوپامین پایین میآید و باید بیشتر و بیشتر خرید کنیم و پول دور بریزیم تا اثرش برگردد. این اتفاق به این علت است که ذهن ما وقتی در انتظار چیز خوبی است، پیامرسانهای عصبی آزاد میکند. اما وقتی به آن چیزهای خوب میرسیم، سطح دوپامین پایین میآید و سرعت پیوند بین اطلاعات کمتر و کمتر میشود. در نتیجه تلنبار کردن خریدهای جدید روی هم، ما را خوشحال نمیکند و هیچ اثری هم در یادگیری ندارد. اما هیجان داشتن برای چیزی در بلندمدت یا سوپرایز شدن، این اثر جادویی را دارد. مثلا وقتی شب از فکر برنامهریزی سفر با دوستانمان خوابمان نمیبرد؛ یا وقتی که با یک غریبه گفتگویی الهام بخش و غیر منتظره داریم، مغز ما به قدر کافی پیامرسان عصبی آزاد میکند و تمام حواسمان شش دنگه شروع به فعالیت میکنند. همزمان سیناپسها اطلاعات قدیمی را از حافظهی بلند مدت ما بیرون میکشند تا یک لحظهی خلاقانه و منحصر به فرد را برای ما خلق کنند. مثل این میماند که یک موتور توربوی یادگیری در مغزمان روشن کرده باشیم!
نوروساینتیست، دکتر هوتر، معتقد است که بچههای کوچک به این علت میتوانند زبانهای چندگانه و خیلی چیزهای دیگر را به راحتی یاد بگیرند، که بلدند چطور هیجانزده باشند. یک جورهایی بچهها با هر چیزی که میبینند هیجان زده میشوند! البته فقط تا زمانی که انتظارات والدین و مدرسه آنها را محدود نکند! وقتی ۳۵ ساله شدیم و در یک کلاس حوصله سربر زبان یاد میگیریم، دیگر چیز زیادی باقی نماندهاست که ما برایش هیجانزده باشیم. در نتیجه تقریبا هیچ چیز یاد نمیگیریم. دکتر هوتر باور دارد که اگر یک مرد ۷۵ سالهی چینی عاشق یک زن ۶۵ سالهی انگلیسی بشود، مثل آب خوردن انگلیسی را یاد میگیرد. اگر شما بتوانید برای یادگیری چیزهای جدید روش هیجانانگیزی داشته باشید، مواد شیمیایی آزاد شده در ذهن شما اثر بسیار بلند مدتتری نسبت به اثر مخدر یا خرید کردن میگذارند. ظاهراً یادگیری و شادی نه تنها هر دو از یک بخش از مغز ما ناشی میشوند، بلکه روی همدیگر اثر مستقیم دارند. تجربه شما چیست؟ یادگیری یک اثر جانبی اشتیاق است؟ یا ما میتوانیم بدون علاقه و هیجان چیزی را یاد بگیریم؟ منتظر نظرتان هستیم.