ویدیو / آیا ما به دولت نیاز داریم؟ (قرارداد اجتماعی) (هابز و روسو)
قرارداد اجتماعی یک مفهوم در فلسفه سیاسی است که به توافق میان اعضای جامعه در باره نحوه تشکیل و حاکمیت دولت اشاره دارد. دو نظریه مشهور در این زمینه، نظریه هابز و نظریه روسو هستند. هر دو نظریه به سؤال شما درباره نیاز به دولت پاسخ میدهند، اما به دیدگاههای مختلفی میانجامند.
به طور خلاصه، هابز و روسو درباره نیاز به دولت دیدگاههای متفاوتی دارند:
- هابز: هابز بر این باور است که جامعه بدون دولت در وضعیتی به نام "حالت طبیعی" قرار دارد که در آن وضعیت عدم امنیت و ناستحکام فراوان است. به نظر هابز، در حالت طبیعی، افراد در تناقض و رقابت برای تأمین نیازهای خود قرار دارند و این وضعیت به طور طبیعی منجر به جنگ و عدم استقرار میشود. بنابراین، برای رسیدن به امنیت و استقرار، افراد قراردادی را ایجاد میکنند که منجر به تشکیل دولت میشود. به عبارت دیگر، بر اساس نظریه هابز، دولت به عنوان یک محصول از قرارداد اجتماعی برای تأمین امنیت و حفظ نظم تشکیل میشود.
- روسو: روسو معتقد است که جامعه در حالت طبیعی نیز به طور طبیعی به نسبت تعادل دارد و مشکلات بزرگی در آن وجود ندارد. او باور دارد که دولت نباید به عنوان یک نیاز طبیعی در نظر گرفته شود، بلکه باید بر اساس خواست و رضایت افراد شکل گیرد. به عبارت دیگر، دولت باید از طریق قرارداد اجتماعی تشکیل شود و حاکمیت خود را بر اساس مشروعیتی که از افراد دریافت میکند، برقرار کند.
بنابراین، هر دو هابز و روسو به نحوه شکلگیری دولت و نیاز به آن اشاره میکنند، اما دیدگاههای متفاوتی درباره وضعیت طبیعی جامعه و رابطه دولت و افراد دارند. نظریه هابز بیشتر تأکید بر نیاز به دولت برای جلوگیری از فوضی و ناامنی دارد، در حالی که روسو به حمایت از اراده و خواست افراد تاکهابز و روسو نظریههای مشهوری درباره قرارداد اجتماعی هستند که به نحوه تشکیل دولت و نیاز به آن پرداختهاند. هر دو نظریه مبتنی بر ایده تشکیل قراردادی بین افراد برای تشکیل دولت است، اما به دیدگاههای متفاوتی پیرامون نیاز به دولت پاسخ میدهند.
هابز، در آثار خود، مانند کتاب "لوییان" و "دولت و قانون طبیعی"، به تشریح وضعیت طبیعی انسانها میپردازد. او معتقد است که در وضعیت طبیعی، انسانها در تعارض و رقابت برای تأمین نیازهایشان قرار دارند و به دلیل عدم وجود حاکمیت مرکزی، امنیت و استقرار ندارند. بنابراین، برای حفظ امنیت و تأمین مزایای اجتماعی، افراد قراردادی را منعقد میکنند تا دولت را تشکیل دهند. به طور خلاصه، هابز به این نتیجه میرسد که دولت برای حفظ نظم و جلوگیری از فوضی و خشونت ضروری است.
روسو در آثاری مانند "مبانی قرارداد اجتماعی" و "امیال عمومی" به تحلیل وضعیت طبیعی انسانها میپردازد. او عقیده دارد که در وضعیت طبیعی، افراد به طور طبیعی با موجودیتهای دیگر تعامل میکنند و اراده و خواست خود را دنبال میکنند. اما با پیشرفت جامعه و ایجاد مفهوم ملکیت و تفاوت ثروت، نیاز به یک سازمان اجتماعی برای حفظ عدالت و مساوات پدیدار میشود. بنابراین، بر اساس نظریه روسو، دولت باید بر پایه مشروعیتی که از اراده و خواست افراد دریافت میکند شکل گیرد.
بنابراین، هابز و روسو هر دو به نیاز به دولت و قرارداد اجتماعی اشاره میکنند، اما دیدگاههای متفاوتی نسبت به وضعیت طبیعی انسان و نقش دولت در حفظ نظم اجتماعی دارند.