بایگانی نوشتهها
فراتر از مازوخیم
اگرچه پدیده مازوخیسم بیشتر مربوط به رابطۀ جنسی است، اما در دنیای احساسات نیز به همین اندازه قدرتمند است. احتمالاً واقعاً بسیاری از مازوخیستهای عاطفی وجود دارند که بیشتر از ماسوخیستهای جنسی هستند و بدون شک بسیاری از ما که از نگرانیهای خود در این زمینه آگاه نیستیم نیز از این دستهایم.
انتخاب معشوق
برای یافتن عشق، باید اجازه دهیم غرایزمان ما را پیش ببرند و با تحلیل و تأمل روانشناختی خردمندانه یا حتی ملاحظات وضعیت، ثروت یا تبار مانع آنها نشویم. احساسات ما به اندازه کافی واضح به ما میگویند که به مقصد خود رسیدهایم.
اعتماد به نفس
اگرچه فرض میکنیم که مانند همه افراد دیگر باید به دنبال اعتماد به نفس باشیم، اما ممکن است شکهای خصوصی در مورد اینکه اعتماد به نفس در واقع یک حالت ذهنی ناپسند است، داشته باشیم. ما ممکن است، بدون اینکه به طور کامل به آن پی ببریم، ایده داشتن اعتماد به نفس واقعی را عجیب و غریب و توهینآمیز بدانیم و به طور مخفیانه به خضوع و فروتنی وابسته باشیم.
پیش بینی های تاریک
وقتی در زندگی مشترک گروهی در کارها بیافتد، بزرگترین وسوسه این است که فکر کنیم مشکلات ناشی از انتخاب همسری اشتباه است. اگر خوشبینی کورکورانه دربارة ماهیت ازدواج سرمشق زندگی ما باشد، بهجای پذیرفتن مشکلات با همسر حقیقیمان، نسبت به تصورهای خاممان از عشق و همسر ایدهآل وفادار میمانیم و در نتیجه، به همسر واقعی که در کنارمان است و با او پیمان بستهایم، بیوفایی میکنیم.
مرگ و اعتماد به نفس
ما خیلی راحت از احمقانهترین اما عمیقترین حقیقت وجودی خود غافل میشویم: اینکه پایانی در کار است. واقعیت وحشیانه مرگ ما آنقدر غیرقابل تصور است که در عمل مانند جاودانان زندگی میکنیم، انگار همیشه فرصتی برای رسیدگی به امیال سرکوبشده خود خواهیم داشت.
دشواری و اعتماد به نفس
ما تنها به دلیل دشوار بودن حوادث تسلیم نمیشویم، بلکه انتظار چیزی را نداشتن هم موثر است. مبارزه اثبات شرمآور برایمان اثبات این نکته است که استعداد لازم را برای انجام خواستههایمان را نداریم. ما به تدریج آرام و شرمزده میشویم و در نهایت تسلیم میشویم، زیرا چنین مبارزه بزرگی به نظر غیرممکن است.
تنها غذا خوردن در جمع
خوردن غذا به تنهایی در مکانهای عمومی میتواند یکی از بزرگترین مشکلات زندگی روانی باشد. میتواند یک آزمایش استثنایی باشد زیرا ما را مجبور میکند با مجموعهای از افکار دست و پنجه نرم کنیم که بیش از حد زندگی خود را به پشت گوش انداختهایم، اینکه ما ذاتاً موجودی غیرقابل قبول هستیم، از بدو تولد متفاوت، مطرود، بیمار، غیرجذاب برای دیگران، هدفی برای تمسخر پنهان یا تمسخر آشکار، نالایق برای عشق و در عمق وجود گناهکار.
غرایز کودکی خود را به کار ببریم
چالش این است که دوباره با خواسته های واقعی خود ارتباط برقرار کنیم. عجیب است که اینها اغلب در زمانی یافت میشوند که ما عمدتاً به کار فکر نمی کردیم: کودکی. کودکی مکان خوبی برای شروع است زیرا ما در آن زمان بدون بسیاری از عناصری که بعداً علاقههایمان را تحریف و تحت تاثیر قرار دادند، به دنبال چیزها بودیم.