در غرب، فیلسوفان کتابهای طولانی غیرداستانی مینویسند و اغلب در آن از کلمات نامفهوم استفاده میکنند و درگیری خود را با جهان به سخنرانیها و جلسات کمیته محدود میکنند. در شرق، و بهویژه در سنت ذن، فیلسوفان شعر مینویسند، سنگریزهها را شنکشی میکنند، به زیارت میروند، با کمان تیراندازی میکنند، کلمات قصار را روی طومارها مینویسند، سرود میخوانند و در مورد یکی از بزرگترین متفکران ذن، سن نو ریکیو، میتوان گفت خود را وقف آموزش نوشیدن چای به روشهای تسلیبخش و درمانی به مردم میکنند.
سن نو ریکیو در سال 1522 در بندر دریایی پررونق ساکای در نزدیکی اوزاکای کنونی به دنیا آمد. پدرش، تاناکا یوهیو، صاحب انبار بود و در زمینه تجارت ماهی کار می کرد و آرزو داشت پسرش در تجارت به او بپیوندد. اما ریکیو از زندگی تجاری رویگردان شد و در عوض به دنبال خرد و درک خود رفت. او مجذوب آیین بودایی ذن شد، نزد چند استاد شاگردی کرد و به زندگی سرگردان در حومه شهر با دارایی اندک پرداخت. ما امروز او را به خاطر کمکهایی که در اصلاح و قدردانی از چانویو، مراسم چای ژاپنی انجام داد، به یاد میآوریم.
ژاپنیها از قرن نهم چای مینوشیدند، این عادت توسط بازرگانان و راهبان از چین به ژاپن وارد شده بود. این نوشیدنی سالم و همچنین آرامش بخش و معنوی در نظر گرفته میشد. اما این دستاورد ریکیو بود که مراسم چای را روی یک پایه فلسفی دقیقتر و عمیقتر قرار داد. به لطف تلاشهای او، که هم عملی و هم فکری بود، نوشیدن چای به روشهای بسیار تشریفاتی و متفکرانه، بهویژه ساختمانهایی که او در طراحی آنها کمک کرد، به بخشی جداییناپذیر از تمرین ذن بودایی تبدیل شد. این رسم بهعنوان مرکزی برای این فلسفه معنوی مانند شعر یا مراقبه قرار گرفت.
ژاپن عصر او بر اساس تصویر آگاهانه و متمرکز بر پول رشد کرده بود. ریکیو مجموعهای از ارزشهای جایگزین را ترویج کرد که آن را وابی سابی نامید - کلمهای مرکب که وابی یا سادگی را با سابی، یعنی قدردانی از نقص، ترکیب میکند. ریکیو در زمینههای مختلف از معماری گرفته تا طراحی داخلی، فلسفه و ادبیات، ذائقه مردم را به نزدیکی به افراد بیپیرایه و فروتن برانگیخت.
تمرکز ویژه ریکیو بر مراسم چای بود، مراسمی که معتقد بود دارای پتانسیل فوق العادهای برای ترویج وابی سابی است. او تغییرات زیادی در آیینها و زیباییشناسی مراسم ایجاد کرد. او با ایجاد انقلابی در فضایی که مراسم چای در آن برگزار می شد، شروع کرد. ساختن چایخانههای بسیار مجلل در مکانهای عمومی برجسته برای افراد ثروتمند رایج شده بود، جایی که آنها به عنوان مکانهایی برای گردهماییهای دنیوی و نمایش موقعیت خود در آن حضور مییافتند. حال آنکه ریکیو استدلال میکرد که چایخانه باید به مربعی دو متری کوچک تبدیل شود، باید آن را در باغهای دورافتاده قرار داد و درب آن را باید عمداً کمی بیش از حد کوچک کرد تا همه کسانی که وارد آن میشوند، حتی قدرتمندترینها، تعظیم کنند و از این رو با دیگران احساس برابری کنند. ایده او در واقع ایجاد مانعی بین چایخانه و دنیای بیرون بود. مسیر رسیدن به چایخانه اینگونه بود که باید از اطراف درختان و سنگ ها عبور کرد و پیچ و تابها را پشت سر گذاشت و این مسیر سخت در نهایت به قطع رابطه چایخانه با قلمرو زندگی معمولی کمک میکند.
مراسم چای اگر به درستی اجرا میشد، چیزی را ترویج میکرد که ریکیو آن را وا یا هارمونی مینامید. این حالت وقتی شرکتکنندگان پیوندهای خود را با طبیعت در کلبه باغ خود، با بوی چوب بدون لاک، خزه و برگهای چای و احساس باد و شنیدن صدای پرندگان در بیرون دوباره کشف میکردند، ظاهر میشد و در نتیجه با ساکنان غیرانسان زمین احساس یکپارچگی مینمودند. سپس ممکن است احساسی به نام kei یا همدردی به وجود بیاید، ثمره نشستن در یک فضای محدود با دیگران و امکان گفتگو با آنها فارغ از فشارها و ساختگیهای دنیای اجتماعی. مراسم موفق مراسمی بود که شرکتکنندگان در آن خود را بهواسطه احساس جاکو، یا آرامش، یکی از اصلی ترین مفاهیم در فلسفه ملایم و آرام بخش ریکیو، رها کنند.
نسخههای ریکیو برای مراسم به ابزارهای به کار رفته نیز تعمیم یافت. او استدلال میکرد که مراسم چای از این پس نباید به فنجانها یا قوریهای گرانقیمت یا زیبا متکی باشد. او قوریهای چای بامبو فرسوده را دوست داشت که سالخوردگیشان به آنها فضیلت میداد. از آنجایی که در فلسفه ذن همه چیز ناپایدار، ناقص و گذرا است، ابزاری که با زمان و نشانههای تصادفی آن متمایز و مشخص شدهاند، میتوانند حکمتی متمایز را مجسم کنند و آن را در کاربران خود ترویج کنند.
یکی از دستاوردهای ریکیو این بود که دست به اقدامی زد که در غرب یکی از معمولیترین و غیرقابل توجهترین فعالیت هاست و آن را با عظمت و عمق معنایی شبیه به مراسم عشای کاتولیک آغشته کرد. همه جنبههای مراسم چای، از جوشاندن صبورانه آب متناسب با اندازه پودر چای سبز، به طور منسجمی با اصول فلسفی ذن در مورد اهمیت فروتنی، نیاز به همدردی با طبیعت و احترام به آن و احساس اهمیت ماهیت گذرا هستی مرتبط بود.
اینکه این رویکرد در زندگی روزمره ممکن است به کجا برسد، مشخص نیست. این رویکرد این احتمال را باز میگذارد که بسیاری از اعمال و عادتهای روزانه، با تخیل خلاقانه کافی، بهطور مشابه در زندگی ما برجسته، مهم و با ارزش شوند. موضوع این نیست که ما باید در مراسم چای شرکت کنیم، بلکه باید جنبههایی از زندگی معنوی روزمره خود را با پیوند به مواد خاص و تشریفات حسی ملموستر کنیم.
ریکیو به ما یادآوری میکند که بین ایدههای بزرگ درباره زندگی و چیزهای کوچک روزمره، مانند نوشیدنیها، فنجانها، وسایل و بوها، همبستگی نهفتهای وجود دارد. این موارد روزمره از موضوعات بزرگ جدا نیستند، بلکه میتوانند آن موضوعات را برای ما زندهتر کنند. وظیفه فلسفه نه فقط فرموله کردن ایدهها، بلکه به وجود آوردن مکانیسمهایی است که بهواسطه آنها ممکن است محکمتر و عمیقتر در ذهن ما بچسبند.
دیدگاه خود را بنویسید