توکای-آن یک معبد و صومعه بودایی است که در کیوتوی ژاپن در سال 1484 تأسیس شد. حدود سیصد سال بعد، سه باغ سنگی مراقبه، معروف به کارسانسوی، به آن اضافه شد که راهبان صومعه از آنها برای کمک به خود برای کاهش وابستگیهای زمینی و بیدار کردن ذهن خود برای درک بینهایت استفاده میکردند.
اولین باغ توکای-آن کاملاً برهنه و لخت است؛ مزرعه ای از شن های سفید که خطوطی دراز در سرتاسرشکشیده شده است. دومی از بستری از خزه تشکیل شده است که با درختان مینیاتوری و یک حوض پر شده است. و آخرین باغ شامل هفت سنگ است که در میان دایرههای متحدالمرکز شن مخصوص شیراکاوا-سونا، که از رودخانه شیراکاوا در نزدیکی معبد قرار گرفته آورده شدهاند و ترکیبی دقیق از شنهای سیاه و خاکستری هستند، قرار داده شده است. همه این باغها تسبونیوا هستند - فضاهای کوچکی که با سکوهای مرتفع پوشانده شدهاند - که فرد دعوت میشود روی آنها بنشیند (معمولاً با پاهای ضربدری) و به اندیشیدن و مراقبه بپردازد. اینها باغهایی هستند که باید در مورد آنها فکر کرد و هرگز در آن قدم نزد.
باغهای توکای آن، قرن هجدهم، کیوتو، ژاپن
مانند بسیاری از باغهای ذن، در توکای-آن نیز گفتوگوی بین سنگریزه و سنگ در جریان است. ممکن است صدها یا حتی میلیونها سال طول بکشد تا باد و آب سنگ را در تکه های شن فرو ببرند. بنابراین چند صخره برجسته که در میان سنگریزه قرار گرفتهاند، از زمان، گذر آن و بیهودگی مقاومت در برابر آن صحبت میکنند. آنچه اکنون بسیار محکم، متمایز و برجسته به نظر میرسد، ناگزیر از طریق فرآیندهای غیرقابل اجتناب طبیعت فرسایش یافته و در یک جمع ناشناس و تمایز ناپذیر ادغام میشود.
ایهای دوگن، راهب قرن سیزدهم که آیین بودیسم ذن را در ژاپن آغاز کرد، تعالیم خود را وقف پذیرش ناپایداری کرد. او تأکید کرد که همه چیز ناپایدار است، حتی ماه، حتی بودا، حتی خودمان... این اندیشه کاملاً غیرشهودی است. عدم وجود ما همچنان از بعیدترین مفاهیم به نظر میرسد. ما همواره فرض میکنیم که به اندازه دنیای اطرافمان محکم هستیم. ما به جای آنکه خود ر بازدیدکنندگان بسیار شکننده بدانیم، خود را ساکنان غیرقابل تعرض این کره میدانیم. ما نمیتوانیم به خاطر داشته باشیم که کیهان چه مدت وجود داشته است و عبور ما از آن چقدر مبهم و کوچک خواهد بود.
سنگ و شن مستقیماً چیزی به ما نمیگویند. اما آنها ظرفهای فوقالعادهای هستند که میتوانند افکار مربوط به گذرا بودن و ابعاد بیکران زمان و مکان را در خود جای دهند. مانند همیشه در مورد بودیسم ذن، فعالیتی مانند باغبانی دو سطح مادی و معنوی دارد. شنهای شنکشیشده در خطوط ریز - معروف به hōkime - میخواهد ما را از توهم نجات دهد. بوداییهای ذن تعدادی از بهترین باغهای جهان را طراحی کردند اما هیچ تصوری از خود به عنوان باغبان نداشتند. در اصل، آنها همیشه فیلسوفانی بودند که به دنبال راههای جدیدی برای گره زدن افکارمان به حقایق انتقادی داشتند و دراین راه از آنچه در دست داشتهایم - حتی مقداری سنگ و سنگریزه - برای یادآوری مسیر آرامش و دوری از دغدغههای دنیوی استفاده میکردند.
دیدگاه خود را بنویسید