"سرعت تغییر با سرعت اعتماد همگام است." این جمله از استیون کاوی، نویسنده و کارآفرین، در کتاب "سرعت اعتماد" آمده است. ما که در پی یافتن راه حلهایی برای مشکلات پیچیده اجتماعی هستیم، بارها بر این عبارت تأمل کردهایم. بدون سطحی از اعتماد عمومی به دانشمندان و تحقیقات آنها، جامعه نمیتواند به ثمرات فعالیتهای علمی دست یابد.
اعتماد به علم، بهویژه در زمان بحران، بسیار حیاتی است. افرادی که یافتههای علمی را رد میکنند، اغلب اقدامات و توصیههایی را نادیده میگیرند که میتوانند زندگی آنها را بهطور چشمگیری بهبود بخشند و گاهی حتی جان آنها را نجات دهند. طبق گفته مقامات فلوریدا، حداقل پنج نفر از کشتهشدگان طوفان هلن در ماه سپتامبر، به دلیل عدم باور به هشدارهای رسمی در مورد مرگبار بودن طوفان، در محل خود باقی ماندند. بر اساس یک مطالعه، در ۱۵ ماه اول همهگیری کووید-۱۹، حداقل ۲۳۲ هزار نفر در ایالات متحده به دلیل عدم واکسیناسیون جان خود را از دست دادند.
برنامه علم و جامعه موسسه آسپن، متخصصانی از طیف گستردهای از زمینهها و نهادها را گرد هم آورده است تا در مورد تاکتیکهای تقویت اعتماد، بهویژه تقویت توافق گسترده بر این موضوع که تحقیقات علمی شواهد و درک ارزشمندی را ارائه میدهد که برای نیازهای جامعه مرتبط است، بحث و تبادل نظر کنند. توصیههایی که از این مباحثات حاصل شده است، اغلب حول سه مفهوم گسترده شکل میگیرند: مشارکت با رهبران محلی، شناخت جامعه و بهبود اکوسیستم اطلاعات.
اجرای این اصول ارزشمند دشوار است. اعتماد بهراحتی از دست میرود و بازگرداندن یا کسب آن دشوار است. ایجاد اعتماد مستلزم فرآیندی مداوم از ایجاد و حفظ روابط بین متخصصان و افرادی است که از آنها انتظار میرود به آنها اعتماد کنند. اما ما از مشاهده افزایش تعداد افراد و سازمانهایی که سخت تلاش میکنند تا اعتماد به علم، بهویژه علم مربوط به سلامت عمومی، را تقویت کنند و تغییرات واقعی را ایجاد کنند، بسیار خوشحالیم.
مشارکت با رهبران محلی و شناخت جامعه
در بهار گذشته، گروه متنوعی از محققان، ارتباطدهندگان علمی، روزنامهنگاران و تحلیلگران سیاست را گرد هم آوردیم تا به بررسی جزئیات نحوه ایجاد اعتماد عمومی به علم بپردازیم. یافتههای خود را در گزارشی با عنوان "تاکتیکهایی برای اعتماد" منتشر کردیم. هدف ما فراتر رفتن از تحلیل موانع اعتماد و تمرکز جدی بر چگونگی دستیابی به آن بود. این امر شامل گوش دادن دقیق به آنچه که مردم واقعاً به آن اهمیت میدهند و دلایل احساس آنها مبنی بر اینکه فعالیتهای علمی نامربوط یا حتی مخالف نیازهای آنهاست، میشود.
بیایید با هدف مشارکت با رهبران محلی شروع کنیم. شاهد تلاشهای خیرخواهانه بسیاری بودهایم که با شکست مواجه شدهاند، زیرا سازمانها رویدادهایی را برگزار میکنند که برای رسیدن به مخاطب عمومی در نظر گرفته شدهاند، اما در نهایت بیشتر با خودشان صحبت میکنند. صرفاً در دسترس قرار دادن اطلاعات مربوط به مسائل علمی برای عموم مردم، مقداری ارزش دارد. اما ایجاد اعتماد زمانی بسیار قدرتمندتر است که بر اساس پروژههای مشارکتی طراحی شود که اعضای جامعه محلی را درگیر کند، نقشهای معناداری به آنها بدهد و روابط پایدار را تقویت کند.
اعتماد به علم، بهویژه در زمان بحران، بسیار حیاتی است.
لیزا گلدمن روساس، مدیر دانشکده دفتر مشارکت جامعه در دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد، این رویکرد را با برنامه "سفیران برابری سلامت" دفتر خود دنبال میکند. این برنامه از شرکای سازمانهای غیرانتفاعی محلی درخواست و بودجه دریافت میکند تا ۹ ماه را با محققان دانشگاهی در پروژههای تحقیقاتی مشارکت جامعه کار کنند، به طوری که همه با هم بیاموزند. روساس میگوید: «شرکتکنندگان برنامه ما در سال گذشته، پروژههای تغییرات آب و هوایی و برابری سلامت را توسعه دادند که واقعاً منعکسکننده آنچه برای جوامع آنها اهمیت داشت، بود.»
یکی از این پروژهها که توسط مایا پائولو از سازمان غیرانتفاعی "جوامع مقاوم در برابر تغییرات اقلیمی" مستقر در کالیفرنیا رهبری میشد، ساکنان ایست پالو آلتو را مورد بررسی قرار داد تا به شناسایی شرایطی که آنها را در معرض خطر آسیب جدی ناشی از آب و هوای شدید قرار میدهد، کمک کند. این پروژه بر خطرات در خانه، محل کار و در سراسر این جامعه کمدرآمد متمرکز بود. سپس پائولو و همکارانش جلسات اطلاعرسانی عمومی در مورد خطرات آب و هوای شدید برگزار کردند و منابعی را در اختیار ساکنان محلی قرار دادند تا به آنها در آمادهسازی برای شرایط آینده کمک کنند. پس از آن، ۸ نفر از ۱۰ صاحبخانه در این منطقه (که به یک نظرسنجی به زبان انگلیسی پاسخ دادند) گفتند که اقداماتی برای ارتقای سقف خانههای خود انجام دادهاند.
در نهایت، هدف برنامه سفیران برابری سلامت ایجاد شبکهای از رهبران محلی است که میتوانند بهعنوان "سفیران" بین استنفورد و سازمانهای شریک عمل کنند. این سفیران به طراحی و انجام تحقیقات برای درک نیازهای جامعه و ترجمه یافتههای خود به برنامهها و سیاستهایی که برابری سلامت را ارتقا میدهند، کمک میکنند.
روساس میگوید: «ما میدانیم که ایجاد اعتماد زمانبر است و هیچ استراتژی واحدی برای همه جوامع کار نمیکند. یکی از راههای انجام این کار، شناخت تخصص شرکای جامعه ما از طریق بودجهدهی، حمایت از برجستهسازی کار آنها به روشهایی که برای آنها معنادار است و اطمینان از اینکه پروژههای تحقیقاتی ما نتایج را مستقیماً در اختیار شرکتکنندگان و جوامع درگیر در تحقیق قرار میدهند، است.»
بریتنی دویل، که در سال ۲۰۱۵ سازمان مشاوره غیرانتفاعی "وایز هلث SF" را تأسیس کرد، همچنین در مورد اهمیت ایجاد اعتماد با رهبران محلی صحبت میکند. وایز هلث SF برنامههای بهداشتی را متناسب با نیازهای جمعیتهای آسیبپذیر در منطقه خلیج سانفرانسیسکو ایجاد میکند. آنها با گروههای اجتماعی، سازمانهای دولتی و غیرانتفاعی همکاری میکنند و خدماتی مانند کارگاههای آموزشی بهداشتی و رویدادهای "پاپآپ" سلامت جامعه را ارائه میدهند. این سازمان همچنین گروههای متمرکز را میزبانی میکند تا اطمینان حاصل کند که تلاشهای آنها در ارتباط دادن جوامع با نیازهای بالا با منابع بهداشت عمومی و مراقبتهای بهداشتی، واقعاً مفید است.
وایز هلث SF به جای ورود با رویکرد از پیش تعریف شده، با جامعه همکاری میکند تا مسائل بهداشتی فوری محلی را شناسایی کند و راه حلهای سفارشیشده را توسعه دهد. دویل میگوید: «ایجاد اعتماد باید اولین کاری باشد که اتفاق میافتد. هر زمان که در حال برنامهریزی برنامهها هستید، باید حداقل ۹۰ روز برای شناخت بازیگران تعیین شود.»
از جمله شرکای وایز هلث SF، اداره بهداشت عمومی سانفرانسیسکو است. آنها با هم برای توسعه wellLINK، برنامهای که آموزش و درمان HIV را برای افراد بیخانمان ارائه میدهد، همکاری کردند. این برنامه همچنین اقلامی مانند وعدههای غذایی آماده مغذی و لوازم شخصی (صابون، مسواک، جوراب، کیسه خواب و غیره) را توزیع میکند و ارجاعات درونمحلی به پناهگاهها و سایر راه حلهای مسکن را به اشتراک میگذارد. نیاز شدید است: در طول یک سال، بیش از ۲۰ هزار نفر در سانفرانسیسکو به دنبال خدمات بیخانمانی هستند.
قبل از شروع wellLINK، دویل توصیههای خود را در مورد ایجاد اعتماد رعایت کرد. او اطمینان حاصل کرد که کارمندان و داوطلبان وایز هلث SF حضور مداوم در محل برنامه wellLINK داشته باشند، بسیار قبل از راهاندازی پروژه. او میگوید: «مهم است که من با شرکایی همکاری کنم که در حال حاضر مشغول به کار هستند و در جامعه شناخته شدهاند. این امر صرفاً رسیدن به جوامع در معرض بیخانمانی را آسانتر میکند.»
رهبران در زمینه ارتباطات علمی و اطلاعرسانی اغلب بر اهمیت شناخت جامعه تأکید میکنند تا ابتکارات بتوانند تلاشهای تعامل خود را با دنیای فرهنگی افرادی که سعی در دستیابی به آنها دارند، تطبیق دهند.
اهمیت شناخت جامعه و بازتابگری در ایجاد اعتماد به علم
یکی از ما، جیلانا شیتس، از نزدیک میداند که این نوع تمرکز در عمل چقدر میتواند دشوار باشد.
در اوایل تصدی خود در دانشکده بهداشت عمومی و پزشکی گرمسیری سِلیا اسکات وِذرهد دانشگاه تولین، شیتس بودجهای برای انجام پروژهای مبتنی بر فرهنگ با هدف بهبود رفتارهای غذایی در میان افراد سیاهپوست میانسال و مسن در نیواورلئان دریافت کرد. برنامه او توسعه یک سیستم پیامک بود که میتوانست انتخابهای غذایی سالمتر مانند میوهها و سبزیجات را تشویق کند و نوشیدنیهای شیرین رایج مانند نوشابه و آبمیوه را محدود کند.
شیتس گروههای متمرکز را برای یادگیری اینکه "تغذیه سالم" به معنای واقعی کلمه برای مردم جامعه چیست و چه باورها و موانعی عادات غذایی آنها را شکل میدهد، تشکیل داد. او به سرعت متوجه شد که هویت او به عنوان یک زن سیاهپوست به طور خودکار به درک تفاوتهای فرهنگی ساکنان سیاهپوست مسن در نیواورلئان ترجمه نمیشود، بنابراین یک هیئت مشاوره کوچک جامعه را برای ارائه نظرات در مورد محتوای پیامک اضافه کرد. یک درس ظاهراً کوچک اما حیاتی در خاطره او باقی مانده است. شیتس در حال به اشتراک گذاشتن یک دستور پخت سالمتر برای ماکارونی و پنیر بود و متوجه شد که "در نیواورلئان، یک ظرف ماکارونی و پنیر معمولاً با رشته فرنگی اسپاگتی درست میشود، نه ماکارونی آرنج." او میگوید: "این جزئیات به ما این امکان را داد تا یک نمایش آشپزی ویدیویی ایجاد کنیم که با ترجیحات محلی مطابقت داشته باشد."
ایجاد اعتماد زمانی بسیار قدرتمندتر است که برای جذب اعضای جامعه محلی طراحی شود. ارتباطات محلی با ارتباطات جهانی در "سیانسا پورتو ریکو" (CienciaPR)، شبکهای که آموزش علمی و حرفههای علمی را برای جوامع پورتوریکویی در سراسر جهان ترویج میدهد، ادغام میشوند. مونیکا فلیو موجر، که مسئولیت تعامل عمومی با علم را در CienciaPR بر عهده دارد، توضیح میدهد که مشارکت موفق جامعه نیازمند تعهد و همچنین همدلی است. او میگوید: «ما انرژی زیادی را صرف میکنیم تا اطمینان حاصل کنیم که روابط ما پایدار و مقاوم هستند - به این معنی که روابط ما بتوانند در برابر تفاوتها، چالشها و سوء تفاهمها مقاومت کنند.»
آندریا ایزابل لوپز، که با CienciaPR در زمینه ارتباطات عمومی و اطلاعرسانی همکاری کرده است، بر مفهومی به نام بازتابگری تأکید میکند: "بررسی هویت، باورها، فرضها، امتیازات، تعصبات، عملکردها و انگیزههای ما و اینکه چگونه بر آنچه در یک موقعیت انجام میدهیم یا فکر میکنیم تأثیر میگذارند." او بازتابگری را بهعنوان دلیل مهمی برای موفقیت CienciaPR در افزایش نرخ واکسیناسیون در پورتوریکو در مراحل اولیه همهگیری کووید-۱۹، همانطور که در مقاله دیگری در این مجموعه مورد بحث قرار گرفته است، شناسایی میکند.
لوپز میگوید: «صداقت در مورد هویت خود بهعنوان یک سازمان برای ایجاد اعتماد حیاتی است، بهویژه با توجه به آسیبهای احتمالی که این شرکا ممکن است قبلاً از سوی دانشمندان یا دانشگاهیان تجربه کرده باشند.»
رویکردهای نوین در ارتباطات سلامت
تلاشها برای "بهبود اکوسیستم اطلاعاتی" بهویژه برای سازمانهای بهداشت عمومی که به دنبال به اشتراکگذاری راهنماییهای بالقوه نجاتبخش به شیوهای و فرمتی هستند که مردم بتوانند به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند، بسیار ضروری است. در واقعیت امروز، این بدان معناست که به اشتراکگذاری اطلاعات از طریق ویدیوها، رسانههای اجتماعی و سایر رسانههایی که آموزش را با سرگرمی ترکیب میکنند. تامبرا استیونسون میگوید: "آنها ابزارهای قدرتمندی برای پر کردن شکاف بین اطلاعات پیچیده بهداشتی و جوامعی که بیشترین نیاز را به آن دارند، ارائه میدهند." او بنیانگذار و مدیرعامل WANDA (زنان پیشرفتدهنده تغذیه، رژیمدرمانی و کشاورزی)، یک سازمان غیرانتفاعی است که به زنان و دختران سیاهپوست دسترسی بهتر به غذاهای سالم و مرتبط با فرهنگ را فراهم میکند.
استیونسون مثال مورد علاقه خود را از این تلاشها به اشتراک میگذارد: خلق "لیتل وندا"، یک شخصیت برای مجموعه کتابهای کودکان دوزبانه و یک عروسک مرتبط، که در رسانههای اجتماعی بهعنوان #IamWanda به اشتراک گذاشته شده است. داستان لیتل وندا به کودکان آفریقاییتبار در مورد تغذیه، کشاورزی و سلامت به روشی قابلارتباط آموزش میدهد. استیونسون میگوید: "ما در مأموریتی برای بازپسگیری سنتهای غذایی خود، بازگرداندن سلامت خود و بازگشت به ریشههای خود هستیم. ما شاهد افزایش علاقه به موضوعات سلامت و تغذیه در بین کودکان و خانوادههایی هستیم که به آنها خدمت میکنیم."
استیونسون با شروع از موادی که برای دختران در سنین مدرسه ابتدایی طراحی شدهاند و سپس تقویت آن تعامل با افزایش سن دختران تا بزرگسالی، رویکردی بلندمدت اتخاذ میکند. کمپین #IamWanda از استراتژیهای قدیمی و نهادی برای ایجاد اعتماد فاصله میگیرد، زیرا مطالعات و تجربیات حکایتی بارها نشان دادهاند که درخواستهای مستقیم برای "اعتماد به علم" تأثیر کمی دارند. یک شخصیت کتاب داستانی که شبیه مخاطب مورد نظر خود باشد و در دنیایی زندگی کند که شبیه دنیای خودشان باشد، بسیار بیشتر احتمال دارد که مشارکت را تشویق کند و اقدامات مورد نظر را الهام بخشد.
استیونسون میگوید: "با ادغام روایتهای فرهنگی مرتبط و ابزارهای آموزشی جذاب، ما پایه و اساس اعتماد را در جوامعی که به آنها خدمت میکنیم، بنا میکنیم."
"هیپ هاپ بهداشت عمومی" تلاش دیگری برای ارائه اطلاعات بهداشتی به روشهایی است که فرهنگ و علایق مخاطب مورد نظر را منعکس کند. این پروژه در سال ۲۰۱۱ توسط اولاجید ویلیامز، متخصص مغز و اعصاب در دانشگاه کلمبیا، و داگ ای. فرِش، هنرمند و رپر باربادوسی-آمریکایی، تأسیس شد. آنها استعدادهای خود را ادغام کردند و اشعاری برای موسیقی رپ خلق کردند که تناسب اندام، واکسیناسیون، فشار خون بالا، سکته مغزی و سایر موضوعات بهداشتی را به روشی سریع و جذاب توضیح میدهد. آنها به طیف وسیعی از جوامع کمدرآمد که تلاشهای سنتی در زمینه ارتباطات بهداشتی در آنها بینتیجه بوده است، دسترسی پیدا میکنند. از زمان تأسیس آن، هیپ هاپ بهداشت عمومی بیش از ۲۰۰ آهنگ و ویدیو تولید کرده است - که موسیقی را با اجرا یا انیمیشن ترکیب میکند - که در مجموع بیش از ۵۰۰ میلیون بار پخش شدهاند.
رویکردهای متعددی برای توسعه اطلاعات بهداشتی قابلارتباط وجود دارد، همانطور که جوامعی که به آن نیاز دارند، متنوع هستند. CareMessage، که توسط همکلاسیهای سابق استنفورد، وینیت سینگال و سسیلیا کورال، در سال ۲۰۱۲ تأسیس شد، با سازمانهای مراقبتهای بهداشتی برای تعامل با بیماران از طریق پیامهای متنی شخصیسازی شده و متناسب با فرهنگ همکاری میکند. هدف آنها این است که این بیماران را نسبت به یادآوری قرار ملاقات یا تکمیل یک رژیم درمانی تجویز شده، پاسخگوتر کنند. CareMessage همچنین اطلاعاتی در مورد مراقبتهای پیشگیرانه، مدیریت بیماری و تغییر رفتار به اشتراک میگذارد.
سینگال و کورال بر مراقبتهای بهداشتی در میان جمعیتهای کمدرآمد که از نظر تاریخی با نابرابریهای مراقبتهای بهداشتی مختلفی مواجه بودهاند، تمرکز میکنند. آنها بهطور خاص بر دسترسی به مراقبت، نتایج بالینی و عوامل اجتماعی سلامت تمرکز میکنند. CareMessage بیش از ۷۰ میلیون تعامل با بیماران ایجاد کرده است. اندازهگیری تأثیر این پیامها دشوار است، اما کورال گزارش میدهد که ارزیابیهای داخلی سازمان نشان میدهد که نرخ موفقیت ۵۰ درصدی در بازگرداندن بیماران دیابتی به مراقبتهای پزشکی پس از وقفهای در درمان وجود دارد.
چالشها و راهکارها
برخی از سازمانهایی که رویکردهای جدیدی برای ایجاد اعتماد به علم به کار میگیرند، به مخاطبانی فراتر از ایالات متحده دسترسی پیدا میکنند که این امر لایه دیگری از پیچیدگی اجتماعی را اضافه میکند. جان کوک، محقق ارشد در مرکز تغییر رفتار ملبورن، بازی Cranky Uncle را طراحی کرد تا به مردم در تقویت مهارتهای تفکر انتقادی خود به روشی سرگرمکننده و قابلدرک گسترده کمک کند، در حالی که از طنز و کارتونهای بازیگوشانه برای آموزش کاربران در تشخیص اطلاعات نادرست استفاده میکند.
او میگوید: "درک نحوه عملکرد علم گامی مهم در جهت ایجاد اعتماد به علم است."
کوک یک مطالعه ردیابی چشم انجام داد که جزئیاتی را که باعث میشود چشم مردم به آنها خیره شود و بر رویکرد او تأثیر بگذارد، آشکار کرد. او استدلال میکند که "ارتباطات علمی طنزآمیز و بصری توجه مردم را بیشتر از ارتباطات علمی متعارفتر جلب میکند و این از طریق توجه بیشتر است که پیامها تأثیر میگذارند." اولین نسخه Cranky Uncle کوک، که بر اطلاعات نادرست مربوط به آب و هوا متمرکز بود، در سال ۲۰۲۰ برای کاربران اپل و اندروید منتشر شد و به ۱۲ زبان در دسترس است. امسال او نسخه دوم را با تمرکز بر اطلاعات نادرست در مورد واکسنها منتشر کرد که در ابتدا برای کاربران چندین کشور آفریقایی تنظیم شده بود.
یکی از معدود تلاشهایی که بهطور خاص برای افزایش اعتماد در مقیاس جهانی طراحی شده است، سازمان غیرانتفاعی پروژه شنیداری جهانی است که توسط هایدی لارسون، انسانشناس، محقق بهداشت و متخصص تردید در واکسن، تأسیس شده است. او و همکارانش این سازمان جهانی را در پاسخ به همهگیری کووید و شکافهایی که در اعتماد عمومی ایجاد کرد، راهاندازی کردند. آنها در حال انجام تلاشهای بلندمدتی برای مستندسازی تجربیات مردم در طول همهگیری و اطلاعرسانی این صداها به سیاستگذاران هستند.
لارسون و تیمش در حال حاضر مجموعهای از گروههای متمرکز را در سراسر جهان تکمیل کردهاند و یک نظرسنجی در ۷۰ کشور انجام دادهاند. آنها امیدوارند که نتایج آنها به سیاستگذاران در طراحی استراتژیها و پیامهای عمومی که انسجام اجتماعی و اعتماد به علم، پزشکی و سایر نهادهای اجتماعی را تقویت میکند، کمک کند. در عین حال، پروژه شنیداری جهانی نیز در حال به اشتراکگذاری اطلاعاتی در مورد روشهایی است که رهبران علمی و بهداشتی به تجربیات و نگرانیهای عمومی توجه میکنند. لارسون استدلال میکند که جوامع باید اعتماد و انسجام اجتماعی را تقویت کنند تا بتوانند در هنگام وقوع بحران بعدی سلامت، سریعتر و مؤثرتر پاسخ دهند.
اگرچه ایجاد اعتماد به علم در مقیاس جهانی ممکن است دلهرهآور به نظر برسد، اما گامهای ضروری که میبینیم تا حد زیادی مشابه گامهایی هستند که در سطح محلی نیز به خوبی عمل میکنند: در مورد جامعه خود بیاموزید، روابط خود را با رهبران آن جامعه پرورش دهید و نشان دهید که قابل اعتماد هستید. بالاتر از همه، با افرادی که با فرهنگ و دیدگاههای خود ارتباط برقرار میکنند و شاید حتی با چیزهایی که برای تفریح انجام میدهند، ارتباط برقرار کنید.
این مقاله بخشی از مجموعهای به نام "علم در صندوق رأی" است که ابتکاری از موسسه آسپن است و با همکاری ناتیلوس منتشر شده است.
پلاسیبو، علم ریشه در شکار جادوگران دارد
چگونه یاد گرفتیم که حقیقت را از دروغ در پزشکی جدا کنیم.
ریشههای تاریخی کنترل پلاسیبو: از شکار جادوگران تا پزشکی مدرن
در سال ۱۵۹۹، زنی جوان در دره لوآر فرانسه شروع به حملات خشونتآمیزی کرد، روی زمین میغلتید، چشمانش به پشت سر میچرخید، زبانش بیرون میزد و صدایی دردناک از شکمش بیرون میآمد. به او مارت بروسیه گفته میشد و او همسایهاش را متهم کرد که از جادوگری برای تسخیر شیطان در او استفاده کرده است و به سرعت مشهور شد. خانوادهاش او را در تورهایی از شهری به شهر دیگر بردند و تقریباً هر روز کشیشانی را برای انجام مراسم تطهیر فرا میخواندند و جمعیت زیادی به این نمایش جذب میشدند.
در آن زمان، درگیری شدیدی بین کاتولیکها و پروتستانها در فرانسه در جریان بود. بروسیه اهل جامعهای کاتولیک بود و شیطان ادعا میکرد که همه پروتستانها متعلق به شیطان هستند. شاه هنری چهارم از ترس عواقب سیاسی، کمیسیون پزشکی را برای مطالعه خصوصی دختر فرستاد.
پزشک سلطنتی، میشل مارسکوت، تصمیم گرفت که راه کشف حقیقت این است که اشیاء مذهبی واقعی و ساختگی را بیاورد - آب یا نان مقدس غیرمقدس که در بطری یا جعبهای نگهداری میشد که معمولاً برای اشیاء مقدس رزرو شده بود - و واکنشهای بروسیه را به آنها مقایسه کند. در طول ۴۰ روز، او و گروهش آزمایشهای خود را انجام دادند و هیچ تفاوت قابل تشخیصی در نحوه پاسخگویی دختر به اشیاء مختلف پیدا نکردند: زمانی که یک یادگار ساختگی را روی پوست او میگذاشتند، او فریاد میکشید انگار که از آتش ساخته شده است. بنابراین مارسکوت و سایر پزشکان نتیجه گرفتند که بروسیه تسخیر نشده است. با این حال، تحقیقات ویژه دیگری که توسط روحانیون کاتولیک، که انگیزه سیاسی داشتند، سازماندهی شد، نتیجه متفاوتی به دست آورد و گزارشهای تیمهای مختلف در سراسر اروپا منتشر شد.
بهعبارتی، الهیات زبان علم بود.
البته از دیدگاه قرن ۲۱ ما، جای تعجب نیست که مارت بروسیه فقیر تسخیر نشده بود. با این حال، حیلهگری مارسکوت یکی از اولین آزمایشهای کنترل پلاسیبو محسوب میشود - قرنها قبل از اینکه نامی برای آنها داشته باشیم، به گفته کارین جنسن، عصبشناس موسسه کارولینسکا در سوئد.
دانشمندان مدتهاست بر این باورند که کنترل پلاسیبو به این شکل، در دوران روشنگری یا حتی در دوران مدرنتر، پس از اصلاحات پروتستان اختراع شده است، میگوید جنسن. اما او و یک محقق قرون وسطایی به نام رچا کیراکوزیان از دانشگاه فرایبورگ متقاعد شده بودند که باید پیشنیازهایی وجود داشته باشد. جنسن میگوید: «در دوران قرون وسطی، افرادی با تفکر علمی نسبتاً پیشرفته وجود داشتند.» کیراکوزیان پیشنهاد کرد که به میان دانشمندان اسکولاستیک، مکتب فلسفه قرون وسطایی که بر نوعی تحلیل ارسطویی تکیه داشت، نگاه کنند. اینها شکاکان اولیهای مانند ژان گرسون، الهیدان فرانسوی، توماس آکویناس، کشیش و راهب دومینیکن ایتالیایی و سنت بوناونتورا، اسقف ایتالیایی بودند. در آن زمان، جدایی واقعی بین الهیات و علم وجود نداشت. جنسن میگوید: "بهعبارتی، الهیات زبان علم بود."
جنسن و کیراکوزیان در نهایت آنچه را که به دنبال آن بودند در متون قرون وسطایی در مورد شکار جادوگران یافتند. آنها همراه با تد کاپتچوک، محقق دانشگاه هاروارد در زمینه تحقیقات پلاسیبو، یافتههای خود را اوایل امسال در مجله انجمن سلطنتی پزشکی منتشر کردند.
در این مقاله، آنها نشان میدهند که پزشک سلطنتی مارسکوت از نوشتههای گرسون، یک روشنفکر عمومی قرون وسطایی و صدراعظم دانشگاه پاریس، الهام گرفته است. در اواخر قرن چهاردهم، مکاشفات الهی رواج داشت. زنان اغلب ادعا میکردند که خدا از طریق آنها صحبت میکند و اظهارات آنها اغلب حاوی ایدههای جسورانهای بود که تأثیر اجتماعی و سیاسی قدرتمندی داشت. جنسن میگوید که در مورد این زنان به طور گسترده در جلسات واتیکان صحبت میشد و گرسون وسواس پیدا کرد تا راههایی برای تشخیص زمان واقعی بودن یک مکاشفه و زمانی که یک حیله بود، پیدا کند. مانند سایر الهیدانان و فیلسوفان اسکولاستیک، گرسون مطالب زیادی در مورد اشیاء مقدس الهی و ساختگی نوشت - نحوه تحول اشیاء و چگونگی تشخیص تفاوت بین آنها. اما او اولین کسی بود که در نوشتههای خود خواستار بررسی دقیق مکاشفات الهی شد و این نوشتهها در نهایت مخاطبان گستردهای پیدا کردند.
ایدههای پیشعلمی اولیه قرون وسطایی عمدتاً در دستنوشتههایی که در صومعهها دستنویس میشدند، گسترش یافتند، اما زمانی که چاپ اختراع شد، یکی از اولین کتابهای چاپ شده متون گرسون بود که توضیح میداد چگونه حقیقت را از دروغ تشخیص داد. کتابهای گرسون، همراه با کتابچههایی که در مورد نحوه تشخیص یک جادوگر از یک زن معمولی بحث میکردند، روی میز هر قاضی و بازجو در اروپا قرار گرفتند. تأثیر آنها بسیار زیاد بود. جنسن میگوید: "در آن زمان بود که مراسم تطهیر شروع شد. زنانی که ادعا میشد تسخیر شدهاند، در نهایت توسط پزشکان ارزیابی شدند. و این اولین باری است که ما از این قلمرو مذهبی به قلمرو پزشکی حرکت کردیم."
ایدههای گرسون در مورد کنترل پلاسیبو بعداً برای شناسایی شارلاتانهایی مانند پزشک آلمانی، فرانز آنتون مزمر، به عنوان مثال - که به دروغ ادعا میکرد چیزی به نام مغناطیس حیوانی میتواند بافتها و اختلالات را درمان کند - و برای رد کردن معجزههای درمانی استفاده شد.
امروزه، کنترلهای پلاسیبو در تقریباً هر شکل دقیق آزمایش بالینی استفاده میشوند تا داروهایی را که دارای اثر بیولوژیکی قابل اندازهگیری هستند از داروهایی که عمدتاً از طریق القاء عمل میکنند، شناسایی کنند و نقش روان را در بهبودی تشخیص دهند. آنها همچنان یکی از زیرکانهترین راههایی هستند که ما در علم داریم تا تشخیص دهیم که قدرت واقعی یک دارو عمدتاً در ذهن نهفته است.
دیدگاه خود را بنویسید