به طور سنتی، ما عملکرد کشورها را با شاخصهای اقتصادی و اجتماعی سنتی مانند تولید ناخالص داخلی (GDP)، درآمد ملی، نرخ فقر یا امید به زندگی بهعنوان معیاری برای سنجش رفاه جوامع قضاوت کردهایم. در حالی که این اعداد سرد و سخت بینشهای مهمی را در مورد سلامت اجتماعی ارائه میدهند، اما تنها بخشی از داستان جوامع چندوجهی را روایت میکنند.
این معیارها عوامل انسانی مهم را نادیده میگیرند و در درک چگونگی شکوفایی انسانها در جوامع و غنای تجربه انسانی که منجر به رفاه جامع آنها میشود، ناکام میمانند. این سوال را مطرح میکند: آیا افراد در جوامع شکوفا میشوند یا صرفاً زنده میمانند؟
در سال 2020، محققان این شکاف را تشخیص دادند و باعث تغییر پارادایم و منجر به توسعه یک معیار جامعتر برای رفاه اجتماعی شدند: رویکرد WELLBY (یا سال زندگی با کیفیت). این چارچوب انقلابی برای اولین بار در کتابچه راهنمای سیاستگذاری رفاه در بریتانیا ظاهر شد و نه تنها طول عمر افراد را در نظر میگیرد، بلکه کیفیت زندگی آنها را نیز در نظر میگیرد.
این رویکرد پویا، رفاه تجمعی تجربه شده توسط یک فرد در طول عمر او را اندازهگیری میکند، به جای ثبت یک عکس لحظه ای. برای محاسبه WELLBYها، محققان رضایت زندگی خودگزارششده ("به طور کلی، چقدر از زندگی خود در حال حاضر راضی هستید؟") را در مقیاسی از 0 تا 10 ارزیابی میکنند و آن را در تعداد سالهای زندگی (میانگین امید به زندگی) ضرب میکنند. برای مثال، کسی که میانگین رضایت زندگی او در طول سالها 5 است و 80 سال عمر میکند، 400 WELLBY خواهد داشت. در سال 2019، فنلاند با میانگین 638.3 WELLBY، به دنبال سوئیس و ایسلند، در صدر جهان قرار داشت.
اما این دقیقاً به چه معناست؟ چگونه میتوانیم از این درک جدید برای به حداکثر رساندن رفاه جمعی استفاده کنیم؟ چگونه علوم رفتاری میتواند افراد را راهنمایی کند و سیاستهای عمومی را برای زندگی طولانی و خوب زندگی کردن هدایت کند؟
طول عمر بیشتر با تغییر رفتار
عمر طولانیتر
با افزایش طول عمر انسانها در دو قرن گذشته به دو برابر، طول عمر و عوامل تعیینکننده آن به موضوعی مورد علاقهی دانشمندان تبدیل شده است. در حالی که ژنتیک حدود ۲۰ درصد از طول عمر را تعیین میکند، عوامل بیرونی مانند محیط و سبک زندگی ما حدود ۸۰ درصد را تشکیل میدهند. این بدان معناست که ما کنترل بیشتری بر طول عمر خود داریم تا آنچه فکر میکنیم!
در پی دستیابی به طول عمر بیشتر، محققان مناطقی را کشف کردهاند که مردم در آنجا به طور مداوم بیشتر از میانگین عمر میکنند. این مناطق به اصطلاح "مناطق آبی" (Blue Zones)، که در سراسر جهان از ساردینیا در ایتالیا تا اوکیناوا در ژاپن پراکنده هستند، همگی دارای تمرکز استثنایی از صدسالگان هستند. مطالعات انجامشده در این نقاط داغ طول عمر نشان داد که هفت عادت سبک زندگی برای عمر طولانیتر وجود دارد: "حرکت طبیعی، خوردن هوشمندانه، بهبود تابآوری در برابر استرس، خواب کافی، حفظ روابط خانوادگی قوی و حمایت اجتماعی قوی، احترام به سیاره و داشتن هدف در زندگی."
این یافتهها کاملاً انقلابی نیستند. ما بارها و بارها این موارد را شنیدهایم و میدانیم که این رفتارها برای ما مفید هستند، پس چه چیزی مانع از زندگی اکثر ما تا ۱۰۰ سالگی میشود؟ اینجاست که پیچیدگی تغییر رفتار وارد میشود.
شکلگیری عادت چالشی است که دانشمندان و محققان رفتاری مدتهاست در حال مطالعه آن هستند. به خصوص در دنیای مدرن و پرشتاب امروز، پذیرش و پایبندی به عادات سالم آسانتر از آن است که گفته میشود. برای بقیهی ما، شکلگیری این عادات مستلزم غلبه بر الگوهای ذهنی عمیقاً ریشهدار یا سوگیریهای شناختی است. به عنوان مثال، ما تمایل داریم لذتهای فوری را بر منافع بلندمدت اولویت دهیم، که به آن تخفیف هذلولی (hyperbolic discounting) میگویند. ما همچنین خود را در چرخههای رفتاری مشابهی میبینیم زیرا به راحتیهای آشنا بیش از اختلال بالقوهی عادات جدید یا تغییر میچسبیم. این تمایل که به آن سوگیری وضع موجود (status quo bias) معروف است، میتواند روالهای ناسالم ما را دائمی کند و در برابر معرفی تغییرات سبک زندگی مقاومت کند.
جالب است که مردم در مناطق آبی در محیطهایی حمایتی زندگی میکنند که به طور طبیعی آنها را به سمت این رفتارها سوق میدهد. این عادات اغلب عمیقاً در فرهنگ آنها ریشهدار هستند، از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند و توسط نشانههایی در محیط اطرافشان تقویت میشوند که تصمیمگیریهای ترویجدهندهی طول عمر را آسانتر میکند. این امر نقش ضروری سیاستگذاری و طراحی محیطی را در شکلدهی انتخابهای ما و در نهایت طول عمر ما برجسته میکند. بعداً، به مثالهای واقعی از نحوهی استفاده دولتها از علم رفتار برای طراحی سیاستهایی به سمت عمر طولانیتر خواهیم پرداخت.
زندگی خوب
هنگامی که صحبت از اندازهگیری کیفیت زندگی افراد میشود، رویکرد WELLBY از رفاه ذهنی استفاده میکند که در آن از افراد خواسته میشود تا در مورد نظر یا احساس خود نسبت به زندگیشان رتبهبندی کنند. این رویکرد خودگزارشی تصویری از خوشبختی یا رضایت زندگی ما را ترسیم میکند بدون اینکه وزنی به عوامل سنتی که کیفیت زندگی را تعریف میکنند مانند درآمد، تحصیلات، سلامت یا حمایت اجتماعی اختصاص دهد.
اما چگونه میتوانیم خوشبختی خود را افزایش دهیم؟ چه رفتارهایی ثابت شده است که عقربه رضایت زندگی را حرکت میدهند؟ تحقیقات چندین عامل رفتاری را با افزایش رضایت زندگی مرتبط کرده است: رفتارهای ارتقاء سلامت، رفتارهای مشارکتی اجتماعی فعال، رفتارهای طرفدار محیط زیست و رفتارهای طرفدار جامعه (مانند کمکهای خیریه، داوطلبانه، اهدای خون یا عضو یا ارائه مشاوره). این رفتارها مسیرهای عصبی را تحریک میکنند که با خوشحالی مرتبط هستند. به این شکل فکر کنید: برای مثال، سخاوت مالی همان مناطقی از مغز را روشن میکند که با لذت و پاداش مرتبط هستند. حتی تمرینهای ساده قدردانی میتوانند به طور قابلتوجهی خوشبختی و رفاه ما را افزایش دهند.
نخ مشترک بین این رفتارها چیست؟ هنجارهای اجتماعی. وقتی میبینیم دیگران در اطراف ما درگیر این اعمال هستند، به طور ظریفی ما را به انجام همان کارها سوق میدهد. رفتار ما تحت تأثیر آنچه که در دایره اجتماعی خود طبیعی یا مطلوب میدانیم، قرار میگیرد. به عنوان مثال، اگر حفاظت از محیط زیست در جامعه ما رایج است، احتمال بیشتری دارد که خودمان نیز این شیوهها را اتخاذ کنیم.
علاوه بر این، تقویت مثبت از سوی افراد اطراف ما و احساس تعلق که از مشارکت در اقدامات جمعی ناشی میشود، بیشتر به خوشبختی کلی ما کمک میکند. در اصل، زمانی که این رفتارها به بافت هنجارهای اجتماعی ما تنیده میشود، خودتقویتکننده میشوند و حفظ آنها آسانتر میشود.
با این حال، در حالی که تشویق این رفتارهایی که منجر به رضایت زندگی میشوند به عنوان هنجار مطلوب است، مهم است که چالشهای موجود را تشخیص دهیم. مشابه موانع شکلگیری عادت، سوگیریهای شناختی و اکتشافات خاصی میتوانند مانع شوند. به عنوان مثال، ترجیح ما به آشنا بر ناشناخته برخی افراد را به رد تغییر سوق میدهد، حتی اگر با رضایت زندگی بیشتر مرتبط باشد. سوگیری تأثیر همچنین ما را به دست کم گرفتن تأثیر اقدامات کوچک و مثبت بر رفاه کلی ما سوق میدهد.
واکنشهای عاطفی، اطلاعاتی که قبلاً با آنها آشنا هستیم و تصاویر یا رویدادهایی که در حافظه ما باقی میمانند، تمایل دارند بر تصمیمگیری ما تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، اگر داوطلبی به طور برجسته در محیط اطراف فرد مشاهده نشود، ممکن است بیاهمیت تلقی شود. به طور خاص برای رفتارهای طرفدار جامعه، مردم به دلیل پراکندگی مسئولیت احساس میکنند که انگیزه کمتری برای مشارکت دارند و فرض میکنند که دیگران در حال انجام یا قبلاً اقدام کردهاند.
درک این موانع روانشناختی برای طراحی مداخلات و سیاستهایی که میتوانند به طور مؤثر رفتارهای افزایشدهنده خوشبختی را به عنوان هنجارهای اجتماعی ترویج دهند، بسیار مهم است.
شکلدهی سیاست WELLBY-محور با علم رفتار
همانطور که به این بینشها فکر میکنیم، نقش سیاستهای عمومی را در پیشبرد WELLBYها و نقش مهم علم رفتار در فراهم کردن فرصتهایی برای شهروندان برای زندگی طولانیتر و بهتر تشخیص میدهیم.
با رسیدگی به تعصبات و موانع رفتاری، میتوانیم محیطهایی را پرورش دهیم که در آن رفتارهای مثبت قابل مشاهده، پشتیبانی شده و پاداش داده میشوند و در نهایت فرهنگی را ایجاد میکنند که اقدامات ترویجدهنده طول عمر و رضایت زندگی را تشویق میکند.
سیاستهای مبتنی بر رفتار، که بر اساس درک مبتنی بر شواهد از تصمیمگیری فردی استوار است، قدرت هدایت مردم به سمت رفتارهایی را دارند که رفاه فردی و اجتماعی را ارتقا میدهند. چالش در این است که اطمینان حاصل شود که این سیاستها به طور مؤثر از چارچوبهای تغییر رفتار برای حداکثر رساندن WELLBYها به ازای هر دلار هزینه شده استفاده میکنند. در اینجا چند راه وجود دارد که دولتها در حال مقابله با این چالش هستند و از علم رفتار برای ایجاد سیاستهایی استفاده میکنند که بر WELLBYها متمرکز هستند:
بازسازی محیطی
با افزودن نشانهها و ایجاد عمدی محیطی که برای رفتار مورد نظر مناسب باشد، رفتارهای مورد نظر امکانپذیر میشوند. به عنوان مثال، کشورهایی مانند هلند، دانمارک و آلمان طیف گستردهای از سیاستها و زیرساختها را هماهنگ کردهاند که دوچرخهسواری و پیادهروی ایمن را ترویج میدهند. این فشار برای حملونقل فعال نه تنها به سبک زندگی سالمتر منجر میشود، بلکه به بهبود کیفیت محیط زیست نیز کمک میکند.
معماری انتخاب و تقویض نظارتی
پرورش احترام به سیاره نه تنها به عنوان عاملی در هدایت یک زندگی خوب ظاهر میشود، بلکه زندگی طولانیتری را نیز هدایت میکند. یکی از راههایی که جوامع پایداری محیط زیستی را ترویج میدهند، از طریق معماری انتخاب یا طراحی عمدی زمینه است به گونهای که گزینه بهتر - در این مورد، گزینه سازگارتر با محیط زیست - آسانتر و قابل دسترسیتر یا حتی اجتنابناپذیر شود.
به ویژه، پیشفرضهای "سبز" در سراسر جهان به آرامی در حال اجرا هستند که در آن رفتار مورد نظر به یک هنجار تبدیل میشود. در برخی از شهرداریهای آلمان، رویکرد کنار گذاشتن استفاده از انرژی سبز منجر شده است که ساکنان با گزینه پیشفرض که انرژی تجدیدپذیر است، حتی اگر کمی گرانتر از گزینههای "خاکستری" باشد، باقی میمانند. محیط آنها به گونهای طراحی شده است که آنها به طور خودکار در برنامههای انرژی تجدیدپذیر ثبتنام میشوند و اگر تصمیم بگیرند از انرژی سبز خارج شوند، با اصطکاک مواجه خواهند شد زیرا باید خودشان به دنبال گزینههای جایگزین باشند.
اقدامات تشویقی
بهبود عملکرد فیزیولوژیکی از طریق حرکت فعال یکی از عوامل اصلی WELLBY است. در سنگاپور، دولت در حال اتخاذ رویکرد تشویقی نوآورانهای برای ترغیب شهروندان خود به حرکت از طریق چالش ملی گامها (National Steps Challenge™)، اولین مداخله فعالیت بدنی در سطح جمعیت جهان است. هدف آن تشویق سنگاپوریها به پیادهروی بیشتر با ارائه ردیابهای تناسب اندام پوشیدنی و پاداش مالی به آنها برای هر مرحلهای که به آن رسیدهاند، است. این اقدام بیش از یک سوم جمعیت سنگاپور را جذب کرد و میانگین تعداد گامهای روزانه افراد را حدود ۱۵۰۰ گام افزایش داد.
بازیسازی روشی مبتنی بر شواهد برای انگیزه دادن به تغییر رفتار با تزریق رقابت و احساس پیشرفت بوده است. مشوقهای فردی یا جمعی مانند مزایای مالی نیز به عنوان تقویت مثبت مؤثر در ترویج فعالیت بدنی عمل میکنند. چنین ابتکاری نه تنها از طریق مشارکتهای گسترده چند بخشی، بلکه با راهاندازی ابتکارات تقویتکننده به عنوان نگهداری برای حفظ تعامل در رفتار، گسترش یافت.
چارچوببندی پیام
سیاستهای عمومی مؤثر مستلزم ارتباطات عمومی مؤثر است. کمپینهای آگاهیبخشی و پیامرسانی اولین قدم برای هدایت رفتار افراد است. با این حال، این کمپینها باید از طریق درک مبتنی بر شواهد از رفتار انسان طراحی شوند. عدم توجه به علم رفتار میتواند نتیجه معکوس داشته باشد و حتی عواقب مرگباری داشته باشد.
به عنوان مثال، ما تعامل اجتماعی را به عنوان یکی از عوامل تعیینکننده WELLBY شناسایی کردهایم. با روند نزولی در مشارکت جهانی رأیدهندگان و مشارکت مدنی به ویژه در میان رأیدهندگان جوانتر، عادیسازی مشارکت اجتماعی فعال چالشی برای اکثر کشورها بوده است.
در یکی از همکاریهایمان با شهر رم، از بینشهای حاصل از تحقیقات علم رفتار برای بهبود مشارکت شهروندان در ابتکار بودجه مشارکتی شهر استفاده کردیم. ما استراتژیهای چارچوببندی پیام را برای هدایت قصد رومیها برای مشارکت آزمایش کردیم و دریافتیم که هنجارهای اجتماعی و ارزشهای خانوادگی سنتی ("خانواده مهم است. به هزاران رومی که قبلاً رأی دادهاند بپیوندید.") تأثیرات قوی بر تصمیمگیریهای روزمره شهروندان دارند. با اعمال این بینش، مواد تبلیغاتی اصلاحشده منجر به افزایش تا ۱۵۰ درصدی نرخ پاسخ شد.
ما باید تمرکز خود را از ساختن کشورهایی که نه تنها از نظر اقتصادی موفق هستند، بلکه سلامت جسمی، عاطفی و اجتماعی همه مردم خود را نیز پرورش میدهند، تغییر دهیم. با درک نقشههای رفتاری جوامع پویا، میتوانیم مسیری را به سمت آیندهای ترسیم کنیم که در آن همه افراد طولانی زندگی کنند و خوب زندگی کنند، هم سالهایی را به زندگی خود اضافه کنند و هم زندگی را به سالهای خود.
دیدگاه خود را بنویسید