سوگیری خودمحوری چیست؟

سوگیری خودمحوری به این معناست که ما موفقیت‌ها و رویدادهای مثبت را به شخصیت یا اعمال خود نسبت می‌دهیم، اما نتایج منفی را به عوامل خارجی مرتبط با شخصیت خود نسبت نمی‌دهیم. سوگیری خودمحوری یک سوگیری شناختی رایج است که اغلب با خطای بنیادی نسبت‌دهی مقایسه می‌شود.

جایی که این سوگیری رخ می‌دهد

بسیاری از ما احساسات مرتبط با گرفتن نمره خوب در مقابل نمره بد در مدرسه را به خاطر می‌آوریم. به خصوص به عنوان دانش‌آموزان جوان‌تر، می‌توانیم به خاطر داشته باشیم که به خاطر گرفتن نمره خوب به خودمان افتخار می‌کردیم. نسبت دادن موفقیت خود به مهارت‌ها و تلاش‌های خودمان. از سوی دیگر، اگر نمره پایینی می‌گرفتیم، ممکن است نتیجه را به عوامل خارجی نسبت دهیم. این عوامل خارجی می‌توانند شامل مواردی مانند ناتوانی استاد در تدریس موضوع، سختی موضوع یا اعضای گروه ما باشند.

این روند در بسیاری از ما رایج است، زیرا واکنش اولیه ما این است که هنگام موفقیت خود را ستایش کنیم و عوامل خارجی را برای کمبودهای خود سرزنش کنیم. این عادت به ظاهر بی‌ضرر می‌تواند پیامدهای قابل توجهی بر زندگی ما با افزایش سن داشته باشد، از این رو اهمیت شناسایی و کاهش رفتار مرتبط با آن ضروری است.

تاثیر فردی

آگاهی از سوگیری خودمحوری و تاثیر آن بر زندگی ما ضروری است زیرا نحوه یادگیری از اشتباکاتمان را تغییر می‌دهد و می‌تواند بر تصمیم‌گیری ما تأثیر بگذارد. به طور کلی، سوگیری خودمحوری مشکل‌ساز است: اگر شکست‌های خود را به اشتباهات خود نسبت ندهیم، بعید است که در آینده از آن‌ها بیاموزیم. علاوه بر این، انکار اشتباکاتمان باعث می‌شود که مستعد تکرار آن‌ها در آینده باشیم. شکست خوردن و یادگیری از شکست‌هایمان برای موفقیت، دستیابی به اهداف و تحقق آرزوهایمان ضروری است. اگر فرد نتواند شکست‌های خود را به اشتباهاتی که خودش مرتکب شده است نسبت دهد، بهبود یک فرآیند دشوار و بعید است.

تاثیرات سیستمیک

سوگیری خودمحوری هنگامی که به کل جوامع و ملت‌ها نگاه می‌کنیم، اثر تجمعی دارد. تغییرات آب و هوایی را به‌عنوان مثال در نظر بگیرید: مطالعه‌ای که توسط محققان دانشگاه کارنگی ملون انجام شد، به سیاست‌های اقلیمی و درک شهروندان در مورد اینکه کدام کشور باید برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای خود تلاش کند، پرداخت. با انجام نظرسنجی از دانشجویان کالج در چین و ایالات متحده، محققان متوجه شدند که هر گروه از دانش‌آمندان دارای سوگیری‌های خودمحوری در رابطه با بارهای اقتصادی ناشی از کاهش تغییرات آب و هوایی و کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای در کشور خود هستند.

تحقیقات آن‌ها تأیید می‌کند که سوگیری خودمحوری در واقع در توضیح اینکه چرا توافق بر سر مسئولیت کشورهای مختلف در استراتژی‌های کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای دشوار است، نقش دارد. محققان خاطرنشان کردند که مداخلاتی که هدف آن‌ها کاهش سوگیری‌های خودمحوری است، می‌تواند توافق در بحث‌های سیاست‌گذاری زیست‌محیطی را در سطح ملی و بین‌المللی تسهیل کند.2 سوگیری خودمحوری می‌تواند بر تصمیم‌گیری‌های سیاست‌گذاری دیگر در همه سطوح دولت تأثیر بگذارد. کاهش سوگیری‌های شناختی در سیاست‌گذاران و مقامات دولتی برای اطمینان از اینکه تصمیمات سیاست‌گذاری بر اساس واقعیت‌ها اتخاذ می‌شوند و جمعیت‌های تحت پوشش را بهتر بهبود می‌بخشند، ضروری است.

چگونه بر محصول تأثیر می‌گذارد

سوگیری خودمحوری می‌تواند منجر به محصولات ضعیف برنامه‌ریزی شده و خدمات مشتری آهسته و کم‌فایده شود.

اگر محصولی در بازار عملکرد خوبی نداشته باشد، تیم‌ها ممکن است آن را به عوامل خارجی مانند شرایط بازار، رقبا یا حتی تیم بازاریابی نسبت دهند تا اینکه بپذیرند که خود محصول دارای نقص است. این می‌تواند منجر به هدر رفتن وقت و پول شود. همچنین می‌تواند بر نحوه کار گروهی تیم تأثیر بگذارد.

سوگیری خودمحوری نه تنها ما را در برابر بازخورد منفی مقاوم می‌کند، بلکه باعث می‌شود هنگام دریافت انتقاد حالت دفاعی بگیریم. در صورتی که مشتری از محصول ناراضی باشد، ممکن است غریزه اولیه دفاع از پروژه یا انداختن تقصیر به گردن کاربر به دلیل استفاده نادرست باشد. با این حال، این می‌تواند به نارضایتی بیشتر مشتری و از دست دادن فرصت جبران منجر شود.

سوگیری خودمحوری و هوش مصنوعی

در حالی که ادغام هوش مصنوعی روند نوآوری را تسریع کرده است، ما اغلب فاقد سیستم‌های پاسخگویی برای زمانی هستیم که هوش مصنوعی شکست می‌خورد. اگر سیستمی شکست بخورد یا خروجی‌های نادرستی تولید کند، افراد درگیر ممکن است به سرعت عوامل خارجی مانند داده‌های ناکافی یا شرایط غیرقابل پیش‌بینی بازار را سرزنش کنند، تا اینکه بپذیرند که خود سیستم هوش مصنوعی (یا استفاده آن‌ها از آن) ممکن است دارای نقص‌های ذاتی بوده است.

چرا این اتفاق می‌افتد

سوگیری خودمحوری یک مغالطه رایج است و به‌عنوان یک فرآیند ادراکی تحریف‌شده توصیف می‌شود.3 محققان چندین دلیل مختلف را برای این که چرا سوگیری خودمحوری به طور مکرر در بین افراد رخ می‌دهد شناسایی کرده‌اند.

خودباوری

سوگیری خودمحوری به‌عنوان یک مکانیسم حفظ یا تقویت خودباوری عمل می‌کند. با نسبت دادن موفقیت‌هایمان به ویژگی‌های خودمان و شکست‌هایمان به شرایط خارجی، هرگونه فرصت واقعی برای انتقاد از خود را از خود دریغ می‌کنیم. سوگیری خودمحوری درک ما از خود و واقعیت ما را تحریف می‌کند و خودباوری ما را بهبود می‌بخشد و حفظ می‌کند.

خودنمایی

خودنمایی نحوه انتقال اطلاعات فرد در مورد خود به دیگران را توصیف می‌کند. خودنمایی می‌تواند برای تطبیق تصویر خود فرد با دیگران یا تلاش برای تطبیق انتظارات و ترجیحات مخاطب استفاده شود.

خودنمایی به افراد در حفظ خودباوری کمک می‌کند، زیرا آن‌ها تحت تأثیر نحوه درک دیگران از خود قرار دارند. برای ادامه تقویت خودباوری، فرد فعالانه برداشت‌های مطلوبی از خود را به دیگران ارائه می‌دهد.

طبیعی‌گرایی خوش‌بینی

دلیل دیگری که این سوگیری شناختی به ویژه رایج است این است که انسان‌ها ذاتاً خوش‌بین هستند. نتایج منفی تمایل دارند مردم را غافلگیر کنند و بنابراین، ما بیشتر احتمال می‌دهیم نتایج یا پیامدهای منفی را به عوامل موقعیتی و خارجی نسبت دهیم تا دلایل شخصی. همراه با گرایش ما به خوش‌بینی، انسان‌ها به طور مداوم دچار خطاهای اسناد بنیادی می‌شوند. خطای اسناد بنیادی نحوه‌ای را توصیف می‌کند که وقتی دیگران اشتباه می‌کنند، ما فردی را که مرتکب اشتباه شده است سرزنش می‌کنیم، اما وقتی خودمان اشتباه می‌کنیم، شرایط را برای شکست‌های خود سرزنش می‌کنیم.

سن و فرهنگ

سوگیری خودمحوری هنگام نگاه کردن به گروه‌های سنی و فرهنگی مختلف متفاوت است. محققان تأیید کرده‌اند که سوگیری خودمحوری در بین کودکان خردسال و بزرگسالان مسن بیشتر رایج است. از دیدگاه فرهنگی، اجماع رسمی در مورد سوگیری‌های خودمحوری و تأثیرات بین فرهنگی وجود ندارد. با این حال، محققان در سطح جهانی اکنون در حال بررسی بیشتر پیامدهای فرهنگی سوگیری خودمحوری، به ویژه در رابطه با تفاوت‌های نشان داده شده در فرهنگ‌های غربی و شرقی هستند.

چرا این مهم است

سوگیری خودمحوری می‌تواند بر بسیاری از جنبه‌های مهم زندگی ما تأثیر بگذارد. معمولاً سوگیری خودمحوری می‌تواند بر عملکرد ما در طول تحصیل، در حرفه، در ورزش و روابط بین فردی ما تأثیر بگذارد. آگاهی از آنچه باعث موفقیت‌ها و شکست‌های ما در زندگی شخصی و حرفه‌ای می‌شود، می‌تواند فرصت‌های یادگیری را برای بهبودی فراهم کند. درک سوگیری خودمحوری، نحوه ظهور آن در زندگی ما و چگونگی اجتناب از آن برای انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌های بهتر ضروری است تا بتوانیم خود و شرایط خود را بهبود بخشیم.

چگونه از آن اجتناب کنیم

اگرچه سوگیری خودمحوری رایج است، اما راه‌های زیادی برای اجتناب از آن و جلوگیری از اختلال در تصمیم‌گیری‌های روزمره ما وجود دارد. آگاهی ذهن به ما کمک می‌کند تا ابتدا حساسیت خود را به سوگیری خودمحوری هنگام وقوع آن تشخیص دهیم. هنگامی که فردی در مورد سوگیری‌های شناختی رایج یاد می‌گیرد، می‌تواند شروع به توجه به آن‌ها، به ویژه در زندگی خود کند و فرصتی برای اصلاح خود ایجاد کند.

توانایی ما برای خودگذشتگی راه دیگری برای کمک به کاهش سوگیری خودمحوری است. وقتی خودگذشتگی می‌کنیم، می‌توانیم دفاعی بودن خود را کاهش دهیم و هنگام نگاه کردن به خودسازی بهتر انتقاد را بپذیریم. خودگذشتگی توانایی فرد برای تشخیص ناراحتی و تعهد به کاهش آن ناراحتی است. خودگذشتگی شامل اجزای زیر است.

توانایی فرد برای نشان دادن مهربانی با خود، به ویژه هنگام تجربه نوعی شکست شخصی.توانایی فرد برای درک انسانیت مشترک خود یا بهتر بگوییم اینکه انسان است و سایر انسان‌ها همان نوع تجربیات و شکست‌ها را تجربه می‌کنند.در نهایت، ذهن‌آگاهی فرد و توانایی شناسایی افکار ناخوشایند بدون قضاوت در مورد آن‌ها.

کمتر انتقاد کردن و بیشتر پذیرای بهبود از طریق خودگذشتگی به ویژه برای ورزشکاران مفید است. در ورزش، خودگذشتگی با داشتن افکار و احساسات منفی کمتر9 و کمک به ورزشکاران در کاهش خود انتقادی و افکار منفی پس از اشتباه کردن مرتبط است.

علاوه بر این، ورزشکارانی که خودگذشتگی دارند می‌توانند بهتر بهبود یابند و انتقاد سازنده را بپذیرند، زیرا خودگذشتگی به آن‌ها توانایی ایجاد ارزیابی‌های واقع‌بینانه از عملکرد خود را بدون ترس از شناخت نقاط ضعف خود و کاهش عزت نفس می‌دهد.

چگونه همه چیز شروع شد

سوگیری خودمحوری برای اولین بار در اواخر دهه 1960 به عنوان یک پدیده قابل توجه شناخته شد. این نظریه ابتدا از طریق تحقیقاتی که به موازات سوگیری نسبت‌دهی انجام شد، توسعه یافت؛ سوگیری شناختی که به بسیاری از خطاهای سیستماتیک افراد در ارزیابی دلایل دیگران و رفتار آن‌ها اشاره دارد.در طول این تحقیق، روانشناسی اتریشی به نام فریتز هایدر دریافت که در سناریوهای مبهم، مردم تمایل دارند بر اساس نیازهای خود نسبت‌دهی کنند تا سطح بالاتری از عزت نفس را برای خود حفظ کنند و آن را سوگیری خودمحوری تعریف کردند.

امروزه سوگیری خودمحوری در ظرفیت‌های مختلفی مورد تحقیق قرار می‌گیرد. آزمایش‌های آزمایشگاهی، آزمایش عصبی و تحقیقات طبیعی همگی برای بررسی این سوگیری شناختی، رابطه آن با زمینه‌های مختلف و راه‌های کاهش آن استفاده می‌شوند. تحقیقات مدرن در مورد سوگیری خودمحوری بر روی دستکاری‌های فیزیولوژیکی برای درک بهتر مکانیسم بیولوژیکی که به سوگیری خودمحوری کمک می‌کند، متمرکز شده است.

علاوه بر این، تحقیقات قابل توجهی برای مطالعه افسردگی و سوگیری خودمحوری انجام شده است. افراد مبتلا به افسردگی بالینی سوگیری خودمحوری کمتری نسبت به افراد معمولی نشان می‌دهند. افرادی که مبتلا به افسردگی هستند بیشتر احتمال دارد نتایج منفی را به نقص‌ها و ویژگی‌های درونی خود نسبت دهند در حالی که موفقیت‌ها را به عوامل خارجی و شانس نسبت می‌دهند. تحقیقات در مورد سوگیری خودمحوری به شناسایی احساسات منفی در افراد مبتلا به افسردگی همراه با تمرکز آن‌ها بر خود کمک کرده است که منجر به عدم نمایش سوگیری خودمحوری می‌شود.

مثال 1 - سوگیری خودمحوری در محل کار

محل کار مثال‌های بسیاری از سوگیری خودمحوری را ارائه می‌دهد. به طور خاص، تحقیقات در مورد سوگیری خودمحوری مرتبط با کار نشان داده است که این اثر بیشتر در رابطه با نتایج منفی وجود دارد و هر چه رابطه بین کارمندان و همکارانشان دورتر باشد، همکاران بیشتر یکدیگر را برای شکست در محل کار سرزنش می‌کنند.

سوگیری خودمحوری همچنین معمولاً در رابطه با توضیح هم استخدام و هم اخراج شغل دیده می‌شود. مشخص شده است که مردم معمولاً ویژگی‌های شخصی خود را به دلایل استخدام خود نسبت می‌دهند و عوامل خارجی را برای اخراج خود از کار سرزنش می‌کنند.

مثال 2 - سوگیری خودمحوری در ورزش

نمونه‌های سوگیری خودمحوری به ویژه در مورد ورزش‌ها، مانند زمانی که ورزشکاران نتایج رویدادهای ورزشی را ارزیابی می‌کنند، رایج است. ورزش‌های انفرادی به ویژه تمایل دارند سوگیری خودمحوری را نشان دهند، احتمالاً به این دلیل که ورزش‌های تک‌به‌تک برندگان مشخصی دارند و نتایج یک مسابقه را می‌توان راحت‌تر به اقدامات یک نفر نسبت داد تا یک ورزش گروهی که در آن کل گروه شناخته می‌شود.

یک مطالعه انجام شده بر روی کشتی‌گیران کالج دیویژن یک، سوگیری خودمحوری را آزمایش کرد. از کشتی‌گیران خواسته شد تا عملکرد خود را از مسابقات پیش‌فصل و نتایج این مسابقات خودگزارش کنند. مشخص شد کشتی‌گیرانی که برنده شدند بیشتر احتمال داشت موفقیت خود را به علل داخلی و شخصی نسبت دهند تا کسانی که باختند.

مطالعه دیگری در سال 1987 به مقایسه سوگیری‌های خودمحوری بین ورزشکاران ورزش‌های انفرادی و گروهی پرداخت. این مطالعه 549 اظهار نظر از ورزشکارانی که تنیس، گلف، بیسبال، فوتبال و بسکتبال بازی می‌کردند جمع‌آوری کرد و نتیجه‌گیری کرد که ورزشکاران ورزش‌های انفرادی نسبت به ورزشکاران تیم‌های ورزشی نسبت‌دهی‌های خودمحوری بیشتری داشتند. این تحقیق نتیجه‌گیری می‌کند که ورزشکاران ورزش‌های انفرادی و عملکرد آن‌ها در بازی‌های ورزشی تأثیر قابل توجهی بر عزت نفس آن‌ها داشته است، بنابراین از سوگیری خودمحوری برای افزایش اعتماد به نفس خود استفاده می‌کنند.