سوگیری وضع موجود چیست؟
سوگیری وضع موجود به معنای تمایل ذاتی انسان به حفظ شرایط کنونی و مقاومت در برابر تغییر است. به عبارت دیگر، افراد به طور طبیعی به وضعیت موجود عادت میکنند و تمایل دارند که آن را حفظ کنند، حتی اگر تغییرات احتمالی بتوانند شرایط را بهبود بخشند.
به زبان سادهتر: ما معمولاً به چیزی که داریم عادت میکنیم و دوست داریم همه چیز همانطور که هست باقی بماند، حتی اگر راههای بهتری هم وجود داشته باشد.
جایی که این سوگیری رخ میدهد
سام دانشجویی است که برای شروع ترم جدید دانشگاه آماده میشود. مدرسه او به طور خودکار دانشجویان را برای بیمه پزشکی و دندانپزشکی ثبتنام میکند. البته امکان انصراف وجود دارد که باعث کاهش کل شهریه او میشود. سام حتی مطمئن نیست که به بیمه سلامت نیاز دارد یا خیر، زیرا ممکن است از طریق یکی از طرحهای والدینش تحت پوشش قرار گیرد. با این حال، او زیاد به آن فکر نمیکند و شهریه خود را پرداخت میکند.
این مثالی از سوگیری وضع موجود است زیرا سام تصمیم میگیرد که همه چیز را همانطور که هست رها کند تا اینکه بیشتر تحقیق کند و از بیمه سلامت انصراف دهد. اگر شرایط برعکس بود و مدرسه به طور خودکار بیمه را در کل شهریه قرار نمیداد، احتمالاً تعداد بسیار کمتری از دانشآموزان پوشش بیمه را انتخاب میکردند. با این حال، مدرسه از سوگیری وضع موجود به نفع خود استفاده میکند، زیرا میداند دانشآموزان بیشتر تمایل دارند به طرح اصلی پایبند باشند تا اینکه برای پرداخت کمتر تلاش کنند.
اثرات فردی
تسلیم شدن به سوگیری وضع موجود ممکن است نشانهای از این باشد که شما تلاش کافی برای تصمیمگیری نمیکنید. در حالی که این کار به آزاد شدن منابع ذهنی برای کارهای دیگر کمک میکند، به این معنی است که لزوماً انتخابهای مهم را بر اساس استدلال صحیح انجام نمیدهیم. همیشه پایبندی به گزینه پیشفرض باعث میشود فرصتهایی را که میتوانست به ما کمک کند از دست بدهیم. به عنوان مثال، اگر سام به بیمه سلامت مادرش نگاه کرده بود و متوجه شده بود که تحت پوشش قرار دارد، میتوانست با لغو برنامه مدرسه خود صدها دلار صرفهجویی کند. با این حال، بیعملی او باعث میشود که او پول از دست بدهد و حتی ممکن است پوشش بیمهای بهتری را از دست بدهد.
در ظاهر، به نظر میرسد که سوگیری وضع موجود با سوگیری عمل مغایرت دارد: ترجیح ما برای انجام هر کاری به جای هیچ کاری، حتی زمانی که صبر کردن سودمندتر است. در حالی که درست است که گاهی اوقات گزینه پیشفرض بیعملی است، اما در مواقع دیگر، گزینه پیشفرض شامل تلاش آگاهانه است. به عبارت دیگر، سوگیری وضع موجود اغلب باعث سوگیری عمل میشود تا اینکه با آن تضاد داشته باشد.
به عنوان مثال، اکثر دروازهبانان فوتبال در ضربات پنالتی به چپ یا راست میپرند، در حالی که از نظر آماری احتمال بیشتری دارد که با ایستادن ثابت یک سیو انجام دهند.1 اما به عنوان دروازهبان، گزینه پیشفرض پریدن است. همه این کار را میکنند، پس چرا شما نباید این کار را انجام دهید؟ در این مورد، تمایل ما به دیدن عمل به عنوان یک هنجار ما را به سوگیری عمل سوق میدهد. درست مانند انفعال، انجام حرکات غیر ضروری نیز میتواند منجر به نتایج منفی شود، مانند ناکامی در انجام یک سیو.
اثرات سیستمیک
سوگیری وضع موجود ذاتاً یک مسئله سیستماتیک است. پس از همه، این سیستمها هستند که هنجارها را برای افراد ایجاد میکنند، نه برعکس. ما سازمانها را بهعنوان نهادهای ثابت میپذیریم و با خوشحالی در ساختار آنها کار میکنیم و فراموش میکنیم که سؤال کنیم چرا همه چیز به این شکل است، یا مهمتر از آن، چگونه میتوانیم همه چیز را بهتر کنیم.
در مورد آن فکر کنید: چرا ما پنج روز در هفته کار میکنیم - به طور خاصتر، از نه تا پنج، از دوشنبه تا جمعه؟ این تنظیم یک قانون طبیعی نیست بلکه یک ساختار اجتماعی در نیروی کار است تا جایی که هر کسی به یاد میآورد. با این حال، بسیاری از مطالعات نشان میدهند که یک هفته کاری چهار روزه ممکن است بهرهوری کلی را افزایش دهد و به کارمندان فرصت بیشتری برای استراحت و شارژ مجدد بدهد.10 اگرچه این تحقیق قانعکننده است، اما بسیاری از شرکتها ممکن است در برابر انجام این تغییرات مقاومت کنند و بخواهند همه چیز را همانطور که همیشه بوده حفظ کنند. اگر از ترتیبات قدیمی منحرف شویم، میتوانیم بسیاری از سیستمها را برای سود افراد موجود در آنها بهبود بخشیم.
اما بدتر میشود: سوگیری وضع موجود پذیرش تغییرات نهادی را برای افراد دشوار میکند، حتی زمانی که برای بهتر شدن است. به عنوان مثال، بسیاری از شرکتها در حال انجام ابتکارات تنوع و برابری (DEI) برای ایجاد یک محیط کار امن و متوازن هستند، مانند استخدام بیشتر نامزدها از گروههای اقلیت یا نیاز به کارگاهها برای جلوگیری از تعصبات ضمنی. در حالی که سازمانها قصد دارند این ابتکارات برای کارمندان مفید باشد، بسیاری از کارمندان نسبت به این ابتکارات بدبین هستند - نه به این دلیل که با برابری مخالف هستند، بلکه به این دلیل که با تغییر مخالف هستند. این تردید ایجاد چالش برای سلسله مراتب موجود و توزیع مجدد قدرت در سازمانها را دشوار میکند، حتی زمانی که سازمانها سعی میکنند خودشان این کار را انجام دهند.
چگونه این سوگیری بر محصول تأثیر میگذارد
سوگیری وضع موجود وفاداری به برند را تشویق میکند: جایی که ما به استفاده از همان محصولات از همان شرکتها ادامه میدهیم - حتی زمانی که گزینههای بهتر ظاهر میشوند. بسیاری از شرکتها از این تمایل بهعنوان یک تاکتیک بازاریابی استفاده میکنند و ویژگیهای جدیدی را در طراحی خود ادغام میکنند بدون اینکه نگران کاهش پایه مشتریان خود باشند. اگرچه این چیزی نیست که کاربر در ابتدا برای آن ثبتنام کرده است، اما ماندن با همان محصول بسیار آسانتر از پیدا کردن عمدی یک محصول جدید است.
به عنوان مثال، نتفلیکس تصمیم گرفت با معرفی یک سیاست جدید که فقط کاربران همخانه میتوانند یک حساب کاربری را به اشتراک بگذارند، با افرادی که رمز عبور خود را با دوستان و خانواده به اشتراک میگذارند مقابله کند. هر کسی که خارج از خانه زندگی میکند اکنون باید ماهانه 7.99 دلار اضافی پرداخت کند. با وجود واکنشهای منفی رسانهها در مورد این تصمیم، نتفلیکس قوی باقی مانده است. آنها میدانند که بسیاری از کاربرانشان وفادار خواهند ماند و حتی هزینههای اضافی را فقط به این دلیل که نمیخواهند یک سرویس پخش جدید انتخاب کنند، پرداخت خواهند کرد. گزینههای زیادی وجود دارد، بنابراین چرا با همان گزینه نمانیم؟
سوگیری وضع موجود و هوش مصنوعی
تعجبی ندارد که سوگیری وضع موجود مقاومت در برابر پیادهسازی فناوریهای هوش مصنوعی در نیروی کار را برمیانگیزد. سازمانها به روشهای خاصی عمل میکنند که دور شدن از آنها میتواند ترسناک باشد، حتی زمانی که یادگیری ماشینی میتواند به افزایش بهرهوری و تصمیمگیری بهتر کمک کند. و حتی زمانی که یک شرکت در نهایت تسلیم میشود، پذیرش هوش مصنوعی ممکن است کندتر از حد انتظار باشد اگر کارمندان از نرمافزار برای تقلید از فرآیندهای موجود استفاده کنند تا اینکه به دنبال راهحلهای جدید و بالقوه موثرتر باشند. این میتواند مزایای بالقوه هوش مصنوعی را محدود کند، زیرا ممکن است فقط رویههای موجود را خودکار کند تا اینکه آنها را نوآوری یا بهینه کند.
با توجه به این موضوع، باید برای بهروز ماندن در مورد بهترین روشها برای ادغام یادگیری ماشین به منظور سادهسازی فرآیندها به جای حفظ رکود تلاش کنیم.
چرا این اتفاق میافتد
روانشناسی اجتماعی دو دلیل را برای رخ دادن سوگیری وضع موجود هنگام تصمیمگیری شناسایی کرده است. اول، ما به دلیل دو سوگیری شناختی دیگر: گریز از ضرر و اجتناب از پشیمانی، حالت عادی را ترجیح میدهیم. دوم، ما برای جلوگیری از احساس غرق شدن در انتخابهای خود، که هر کدام با نتایج نامشخص همراه هستند، حالت عادی را ترجیح میدهیم.
گریز از ضرر و اجتناب از پشیمانی
گریز از ضرر نظریهای در اقتصاد رفتاری است که نشان میدهد درد روانی که ما از یک ضرر تجربه میکنیم به طور قابل توجهی بیشتر از لذت تجربه شده از یک سود برابر است. این عدم تعادل ما را از انتخاب بهترین گزینه به دلیل ترس از شکست باز میدارد.
هنگام انتخاب بین گزینه پیشفرض و جایگزینهای آن، ما وضعیت موجود را بهعنوان یک نقطه مرجع در نظر میگیریم زیرا دقیقاً میدانیم که چه انتظاری از آن داریم. از سوی دیگر، انتخاب یک جایگزین ریسک کردن خواهد بود، زیرا نتیجه آن نامشخص است. اینجاست که گریز از ضرر وارد عمل میشود: هنگام بررسی گزینههای دیگر، ما وزن بیشتری به ضررهای بالقوه نسبت به سودهای بالقوه میدهیم. به این ترتیب، ما نسبت به وضعیت موجود مغرض هستیم و تمایل داریم صرف نظر از هر چیزی به آن پایبند باشیم.
مفهوم دیگری که با سوگیری وضع موجود مرتبط است، اجتناب از پشیمانی است که بیان میکند ما برای جلوگیری از احساس پشیمانی در مورد انجام ندادن کاری بعداً اقدام میکنیم. این تمایل تصور غلط ما را تقویت میکند که پایبندی به هنجار «کار امنی» برای انجام است، زیرا احتمال کمتری دارد که احساس کنیم چیزی را از دست دادهایم.
به عنوان مثال، پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان، ممکن است به این دلیل که همه افراد دیگر این کار را میکنند، تصمیم به رفتن به دانشگاه بگیریم. علاوه بر این، ممکن است اگر نرویم، از یاد نگرفتن دانش ارزشمند یا ایجاد دوستان مادام العمر پشیمان شویم. اما برای برخی افراد، ورود به نیروی کار ممکن است برای صرفهجویی در پول و یادگیری مجموعه متفاوتی از مهارتها منطقیتر باشد. با این حال، تمایل آنها به پیروی از وضعیت موجود - همراه با ترس از دست دادن - آنها را به این فکر نمیاندازد که حتی این را بهعنوان یک گزینه در نظر بگیرند.
تصمیمگیری میتواند طاقتفرسا باشد
دلیلی وجود دارد که ما به سوگیری وضع موجود متوسل میشویم، حتی اگر گاهی منجر به تصمیمات بد شود. وقتی انتخابی پیش روی ما قرار میگیرد، همیشه مشخص نیست که گزینه صحیح کدام است. اگر احساس استرس و غرق شدن کنیم، گاهی آسانترین کار این است که به آنچه میشناسیم پایبند باشیم.
تحقیقات اولیه نشان میدهد که قدرت سوگیری وضع موجود با تعداد گزینهها در یک مجموعه انتخابی همبستگی مثبت دارد. به عبارت ساده، هر چه انتخابهای بیشتری داشته باشیم، احتمال بیشتری دارد که به حالت عادی بازگردیم.
ما میتوانیم این الگو را با استفاده از بارگذاری انتخاب توضیح دهیم که ادعا میکند ما هنگام ارائه گزینههای بیش از حد تصمیمات بدتری میگیریم. در واقع، سوگیری وضع موجود ممکن است اصلاً یک شکل تصمیمگیری نباشد، بلکه یک شکل اجتناب از تصمیمگیری باشد. پس از همه، ما حتی گزینههای دیگر خود را در نظر نمیگیریم و فقط برای فرار از استرس تصمیمگیری واقعی، حالت پیشفرض را انتخاب میکنیم.
اگرچه این استراتژی برای انتخابهای مهم خطرناک است، اما ممکن است در طول کارهای روزمره مفید باشد. هنگام خرید مواد غذایی، انتخاب همان نان همیشگی بسیار آسانتر از ارزیابی هر نوع و برند دیگر است. این نه تنها در زمان شما صرفهجویی میکند، بلکه منابع ذهنی را آزاد میکند. در این مورد، سوگیری وضع موجود به شما امکان میدهد هزینههای تفکر را به حداقل برسانید و انرژی خود را برای کارهای بزرگتر اختصاص دهید.
چرا اهمیت دارد
ما به هنجارها نیاز داریم. وضعیت موجود حس ثباتی را برای کمک به ما در توسعه درک خود از خودمان و دنیای اطرافمان فراهم میکند. اگر همه چیز همیشه در حال تغییر بود، چگونه میتوانستیم زندگی خود را هدایت کنیم؟
همین اتفاق زمانی رخ میدهد که تصمیم میگیریم. منطقی است که از الگوهایی پیروی کنیم که به روتین تبدیل میشوند، چه لباس پوشیدن باشد یا صبحانه خوردن. در این کارهای روزمره، پیشفرض بودن به وضعیت موجود برای کمک به صرفهجویی در انرژی ذهنی ما برای تصمیمات مهم خوب است.
با این حال، مهم است به یاد داشته باشیم: هیچ نوآوری هرگز از پایبندی به هنجارها اتفاق نمیافتد. در عوض، ما فقط میتوانیم با رهایی از وضعیت موجود و کشف امکانات شگفتانگیزی که هرگز با آنها روبرو نشدهایم، رشد و توسعه پیدا کنیم. این هم در سطح فردی، مانند کشف یک مسیر شغلی جدید، و هم در سطح اجتماعی، مانند کشف یک سیستم جدید برای جایگزینی سیستمهای قدیمی صادق است.
بله، درست است که جدید بودن ترسناک است. ما آنچه را که میشناسیم ترجیح میدهیم. اما ما فقط میتوانیم با مقاومت در برابر بازگشت به نظم تغییر کنیم.
چگونه از آن اجتناب کنیم
مانند هر خطای شناختی، اولین قدم برای اجتناب از سوگیری وضع موجود افزایش آگاهی است. بخشی از این کار شامل صرف زمان برای بررسی دقیق همه گزینههای خود و دادن توجه برابر به هر یک از آنها است. انجام این کار از انتخاب خودکار گزینه پیشفرض جلوگیری میکند.
گاهی اوقات ما به دلیل اینکه انتخاب هنجار آسانتر است، در سوگیری وضع موجود شرکت میکنیم. تصمیمگیری آگاهانه در مورد یک جایگزین ممکن است نیاز داشته باشد که کمی از مسیر خود خارج شویم، حتی اگر چیزی به سادگی امضای فرم برای انصراف از یک طرح بیمه باشد. در مواردی مانند این که نتایج تصمیمات ما واقعاً مهم است، ایجاد یک برنامه ایده خوبی است. آن را روی تقویم بنویسید، آن را در برنامهریز خود برنامهریزی کنید، یک یادآوری روی تلفن خود تنظیم کنید، هر چیزی که برای شما کار میکند. وقتی انگیزه انجام کاری را داریم، داشتن مراحل عملی که قبلاً پیشنویس شدهاند، شانس رسیدن به آن را افزایش میدهد.
چگونه همه چیز شروع شد
ویلیام ساموئلسون و ریچارد زکهاوزر برای اولین بار در متاآنالیز خود با عنوان "سوگیری وضع موجود در تصمیمگیری" که در سال 1988 منتشر شد، به سوگیری وضع موجود پرداختند.3 آنها به طور خاص بررسی کردند که چگونه "چارچوببندی وضع موجود" - یعنی تبدیل یک گزینه به انتخاب پیشفرض - بر تصمیمگیری تأثیر میگذارد.
یک مطالعه با ارائه یک پرسشنامه چند گزینهای به شرکتکنندگان در سناریوهای فرضی که مجبور بودند بین راهحلهای مختلف انتخاب کنند، چارچوببندی وضع موجود را بررسی کرد.
برای یک گروه از شرکتکنندگان، سوالات یک گزینه را بهعنوان پیشفرض و گزینههای دیگر را بهعنوان انحراف از پیشفرض قاببندی میکرد. برای گروه دیگر شرکتکنندگان، همان سوالات به صورت خنثی بیان شد تا هیچ گزینهای مانند پیشفرض به نظر نرسد. ساموئلسون و زکهاوزر دریافتند که گروه اول تمایل دارند گزینهای را که بهعنوان پیشفرض قاببندی شده است انتخاب کنند - حتی زمانی که گروه دوم آن گزینه را بیشتر از سایرین انتخاب نکردند. این بدان معناست که گروه اول فقط به این دلیل که این پاسخها مانند وضعیت موجود به نظر میرسید، آنها را انتخاب میکردند، نه به این دلیل که بهتر از بقیه بودند.
برای درک بهتر این موضوع، یک مثال سوال در نظر بگیرید: فرض کنید شما یک علاقهمند به امور مالی هستید که یک ارث نقدی بزرگ و غافلگیرکننده از پدربزرگ خود دریافت میکنید. شما باید بین چندین پرتفوی که میتوانید پول خود را در آن سرمایهگذاری کنید، هر کدام با سطوح مختلف ریسک، انتخاب کنید. برای گروه وضع موجود، بخش قابل توجهی از پرتفوی پدربزرگ شما در حال حاضر در یک شرکت با ریسک متوسط سرمایهگذاری شده است. اما برای گروه کنترل، هیچ مبلغ قابل توجهی در هیچ شرکتی سرمایهگذاری نشده است.
میتوانیم فرض کنیم که شرکتکنندگان در گروه وضع موجود بسیار بیشتر احتمال داشت شرکتی را انتخاب کنند که پرتفوی پدربزرگ در آن سرمایهگذاری شده است. پس از همه، چرا باید برای برداشت پول زحمت بکشید اگر نیازی به آن ندارید؟ در همین حال، این شرکت احتمالاً در گروه کنترل محبوبتر از بقیه نبود، زیرا از نظر عینی گزینه بهتری نبود.
فاجعه کوکاکولای جدید
در اوایل دهه 1980، کوکاکولا در مشکل بود. پس از سالها برتری در نوشابه، آنچه زمانی محبوبترین نوشابه آمریکا بود به سرعت در حال از دست دادن سهم بازار خود بود. نسل قدیمی در حال روی آوردن به نوشیدنیهای رژیمی جدید برای حفظ سلامتی بودند و نسل جوان به سمت طعم شیرینتر و نرمتر پپسی جذب میشد. برای نجات شرکت، مدیران کوکاکولا باید شروع به فکر کردن به آینده میکردند و سریع عمل میکردند. اولین قدم اصلاح طعم آنها بود.
پس از فرموله کردن دستور پخت جدید خود، کوکاکولا چندین تست چشایی کور انجام داد که موفقیت چشمگیری داشت. این شرکت کوکای جدید خود را چیزی جز "کوکای جدید" ننامید. اکثر مردم طعم شیرینتر کوکای جدید را نسبت به مخلوط کلاسیک با اختلاف زیادی ترجیح میدادند. در واقع، کوکای جدید آنقدر خوب بود که یک شرکت بطریسازی تهدید کرد که اگر نوشیدنی را عرضه نکنند، کوکاکولا را تحت پیگرد قانونی قرار میدهد.7 کوکاکولا به خاطر خلق خود افتخار میکرد، بطری را بازسازی کرد، برای یک کمپین تبلیغاتی گرانقیمت هزینه کرد و برچسب "جدید!" را روی گوشه بالای هر بطری چسباند.
با وجود تمام معیارها، کارشناسان صنعت و مدیرانی که از آن تمجید میکردند، انتشار کوکای جدید یک شکست فاجعهبار بود. اندکی پس از عرضه در بازار، خط تلفن شرکت بیش از 40000 تماس اعتراضآمیز دریافت کرد، که روزانه حدود هزار تماس بیشتر از قبل بود.8 اعتراضات، تحریمها و منتقدانی از دیوید لترمن تا فیدل کاسترو همگی این تغییر را محکوم کردند. چرا مردم از کوکای جدید اینقدر متنفر بودند؟
البته سوگیری وضع موجود! از نظر تمام معیارها، کوکای جدید به طور عینی بهتر بود. اما به یاد داشته باشید: تستهای چشایی بخش بازاریابی کور بودند، به این معنی که مصرفکنندگان نمیدانستند کدام کوکا را مینوشند. با این حال، پس از عرضه در دنیای واقعی با برند "جدید" روی هر بطری، نوشیدنیهای کوک به جای کوکای کلاسیک به گزینه پیشفرض روی آوردند.3 تا به امروز، مردم ایدههای وحشتناک را به عنوان "بدترین چیز از زمان کوکای جدید" توصیف میکنند، که نشاندهنده میزان تأثیر این مثال از سوگیری وضع موجود بر فرهنگ ما است.
مثال 2 - از دست دادن بازنشستگی
در حالت ایدهآل، برنامههای بازنشستگی وسایل سرمایهگذاری روان و ایمن هستند. با افزایش سن، شما به آرامی از داراییهای پرخطر به داراییهای کمخطر میروید و یک تخممرغ بزرگ پسانداز برای شما باقی میماند که از مزایای سهام و ایمنی اوراق قرضه بهره میبرد. متأسفانه، اکثر برنامههای بازنشستگی نیاز دارند که ما این داراییها را خودمان جابهجا کنیم. در سال 1988، ساموئلسون و زکهاوزر کشف کردند که بیش از نیمی از شرکتکنندگان در برنامه TIAA-CREF درست قبل از بازنشستگی سهام پرخطر زیادی در پرتفوی خود داشتند. این به این دلیل بود که شرکتکنندگان برنامه به تخصیص دارایی پیشفرض داده شده به آنها در جوانی پایبند بودند.3 بدیهی است که این سطح از ریسک ایده آل نیست، زیرا چرخش در بازار سهام میتواند پسانداز بازنشستگی سختکسبشده شما را در یک چشم به هم زدن از بین ببرد.
خوشبختانه، بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری متوجه اثرات منفی سوگیری وضع موجود شدهاند. آنها اکنون صندوقهای چرخه زندگی را ارائه میکنند که به طور خودکار داراییها را بر اساس افق زمانی هدفگذاری پسانداز فرد جابهجا میکنند. به این ترتیب، سرمایهگذاران با انجام هیچ کاری پاداش میگیرند، زیرا گزینه پیشفرض به طور خودکار وجوه را به سمت داراییهای بهینه برای گروه سنی خود تغییر میدهد.
دیدگاه خود را بنویسید