میدان تایمز نیویورک، ادای احترامی مسحورکننده به قدرت فروش دارد. با قدم زدن در شب و تماشای آن، نمی‌توان از میزان تلاش و جاه‌طلبی متمرکز در این مکان شگفت‌زده نشد. به نظر می‌رسد کل میدان و (احساس می‌شود) آسمان با اشتیاق برای متقاعد کردن و فریب دادن به نام یک ساعت یا یک همبرگر می‌درخشد. به سادگی می‌توان نسبت به آن احساس تحقیر کرد.

کلیسای شارتر بین سال‌های ۱۱۹۴ و ۱۲۵۰ ساخته شد. این بنا نیز نمایشی عظیم از نور و رنگ بود که به «فروش» اختصاص داشت. ما ممکن است فکر کنیم فروش ریشه مشکلات مدرن است، اما درواقع فروش با جاه‌طلبی‌های پایین، علت اصلی آن است. پنجره‌ی رز شمالِ بازوی عرضی کلیسای شارتر، ده متر قطر دارد و یکی از شاهکارهای درخشان فرهنگ غرب به شمار می‌رود. در یک روزنه مرکزی، مریم و عیسی می‌درخشند که با دوازده پنجره لوزی‌شکل حاوی تصاویر پادشاهان یهودا احاطه شده‌اند. در پنجره‌های لَنسِتِ زیرین، داستان‌های اخلاقی از عهد عتیق با رنگ‌های بنفش، زرد و آبی درخشان ترسیم شده است: در یکی از آن‌ها، هارون بر فرعون پیروز می‌شود و ما را از نیاز به زندگی بر اساس تقوا و رعایت دستورات الهی آگاه می‌کند.

این دستاورد هنری خیره کننده، بالاترین ارزش‌های مسیحی را «می‌فروشد». پنجره‌ی شمالیِ بازوی عرضی کلیسای شارتر.

شارتر نیز در حال فروش است، اما در سطح عمیق‌تری. سازمان حمایت‌کننده‌ی آن، شرکتی بود که در تجارت ایده‌هایی در مورد بخشش، عشق، وظیفه و مهربانی فعالیت می‌کرد. آن‌ها این کار را صرفاً برای پول درآوردن انجام نمی‌دادند؛ این‌ها اعتقادات بنیادی آن‌ها بود.

تفاوت بین میدان تایمز و کلیسای شارتر به «فروش» مربوط نمی‌شود، بلکه به «جاه‌طلبی» مربوط است. ما هنوز در سپیده‌دم سرمایه‌داری به سر می‌بریم. می‌توانیم میدان تایمز آینده‌ای را تصور کنیم که به تبلیغ درمان‌های تنهایی، کمک به بخشش و آن دسته از ویژگی‌هایی که به ما در حکیم و مهربان بودن کمک می‌کنند، اختصاص داده شده باشد.

ما مجبور نیستیم فروش را متوقف کنیم: باید یاد بگیریم که با بالاترین نیازهایمان به صورت تجاری تعامل داشته باشیم.