یکی از عجیب‌ترین جنبه‌های ذهن ما، نوسان کیفیت خروجی آن است. در لحظاتی، ما به درک عمیق و خلاقیت بالایی دست پیدا می‌کنیم؛ اما در زمان‌های دیگر، هر آنچه از ذهن ما بیرون می‌آید، سنگین، زمینی و کلیشه‌ای به نظر می‌رسد. با اینکه پیشرفت خوب زندگی ما به عملکرد ذهن در بالاترین سطح آن وابسته است، عموما فکر نمی‌کنیم که بتوانیم بر کیفیت افکار خود کنترل یا تأثیر بگذاریم. در دوره‌های کم‌بازده، تمایل داریم به سادگی امیدوار باشیم که گذشت زمان اوضاع را بهتر کند. ما تفکر خوب را اساسا مفهومی عرفانی می‌پنداریم، هدیه‌ای از نیروهای بیرونی که کنترل یا هدایت آن از توان ما خارج است.

اما نباید چنین بدبین باشیم: به نظر می‌رسد می‌توانیم با دقت بیشتر به عملکرد ذهن خود و تمرین مجموعه‌ای از مانورهای ذهنی طراحی‌شده برای بیرون کشیدن بهترین حالت آن، شانس داشتن افکار خوب را افزایش دهیم. می‌توانیم به طور سیستماتیک‌تری آنچه را که در مسیر پربار رخ می‌دهد، مشاهده کنیم و از طریق تمرین‌های ماهرانه اراده و تخیل، خود را به آن مسیر هدایت کنیم.

بی‌تجربگی ما در این زمینه نباید جای تعجب داشته باشد. جوامع ما توجه بسیار زیادی به نتایج تفکر خوب دارند، اما به ریشه‌های آن کمترین اهمیتی نمی‌دهند. سیستم‌های آموزشی ما با درکی محدود از ماهیت تفکر پربار عمل می‌کنند: تمرکز بر حقایق و فرمول‌ها، توانایی ردیف کردن نقل‌قول‌ها و خلاصه کردن دیدگاه‌های مخالف است. به ما آموخته‌اند که بر قبولی در امتحانات وسواس داشته باشیم؛ آزمون‌هایی که توسط افرادی برگزار می‌شود که احساس می‌کنند از پیش به حقایق موجود آگاه هستند و صرفاً بررسی می‌کنند که آیا ما نیز تسلیم آن‌ها شده‌ایم یا خیر.  تفکر مدرسه‌ای اثر ماندگاری بر ما می‌گذارد و باعث می‌شود در مواجهه با انتظارات از پیش تعیین‌شده، ادراکات فردی خود را نادیده بگیریم. اما دستیابی به موفقیت واقعی در بزرگسالی به ظرفیت اصالت و خلاقیت تفکر وابسته است. متأسفانه، تفکر مؤثر، به معنای «کار سخت» به شیوه‌ای خشن و طوطی‌وار نیست، بلکه درباره‌ی یادگیری تشخیص، دفاع، پرورش و تقویت لحظات گذرا و آزمایشیِ درک و فهم است.

در ادامه، مجموعه‌ای از راهکارها ارائه می‌شود که امیدوار است بتواند بخش‌های بهتری از ذهن ما را آزاد کند و به شناسایی و حفظ بهترین لحظات ذهنی‌مان کمک کند. این پیشنهاد بر این باور است که می‌توانیم به طور سیستماتیک بیاموزیم که افکار رضایت‌بخش و ضروری خود را به جای اینکه به‌طور پراکنده به دنبال آن‌ها بگردیم، «برداشت» کنیم.