در این متن، به نوع خاصی از ناخوشایندی در روابط زناشویی یکی از والدین می‌پردازیم که ظاهری کاملاً آرام و پنهان دارد. برخلاف بسیاری از روابط زناشویی پرچالش، در این نوع روابط شاهد فریاد، بدگویی، عصبانیت ناگهانی یا حرف‌های آزاردهنده نیستیم. از دیدگاه یک فرد ناآشنا، عمق تنهایی این والد قابل تشخیص نیست.

تنها چیزی که برای چشمان تیزبین آشکار می‌شود، سردی خاصی در روابط زوجین است. فقدان شادی مشترک، نبود آغوش و صمیمیت، و غیاب آن اطمینان‌بخشی‌های شوخ‌طبعانه و همدستی‌های معمول در یک زوج باثبات و موفق، از جمله نشانه‌های بارز این نوع روابط ناخوشایندِ خاموش هستند.

علت

والدین ناخوشایند در ازدواج، به دلیل عدم درک این موضوع که رضایت از همسر بخشی از وظایف والدین است، برای مدت طولانی در این رابطه باقی می‌مانند. زمانی که آنها متوجه مشکلات رابطه خود می‌شوند، برخلاف بسیاری دیگر، به دنبال راه‌حل‌هایی مانند مشاوره یا جدایی نمی‌روند. در عوض، رنج خود را پنهان می‌کنند و ممکن است در هنگام شام با عصبانیت بیشتری رفتار کنند.

می‌توان حدس زد که این والدین چنین رویکردی را از والدین خود آموخته‌اند. شاید نوعی پذیرش تلخ یا حتی انتظار وجود داشته که عشق بین همسران و وظایف والدین الزاماً با یکدیگر همخوانی ندارند و تعهد به فرزندان بسیار فراتر از جستجوی رضایت عاطفی است. در خانواده این والدین، احتمالاً نسل‌های متعددی با شام‌های ساکت، چهره‌های گرفته و بعدازظهرهای غم‌انگیز و طولانی روبرو بوده‌اند.

تاثیرات

فرزندان والدین ناخوشایندی که با هم زندگی می‌کنند، از مزیت بزرگ شدن در محیطی ظاهراً امن برخوردار هستند. آنها برخلاف سایر کودکان، با مشکلات و اختلالات لجستیکی، آخر هفته‌های تقسیم‌شده، و خواهر و برادر و ناپدری/نامادری مواجه نخواهند شد.

با این حال، این امنیت ظاهری، مشکلاتی را در سطح رشد عاطفی آنها به وجود می‌آورد. آنها در طول سال‌ها درسی ناخوشایند می‌آموزند: دشواری دستیابی به رضایت عاشقانه و اهمیت تحمل بدبختی. آنها شاهد نمایشی زنده از نقش مخرب بی‌تفاوتی عاطفی و سوءتفاهم در روابط بزرگسالان – و دشواری رهایی از آن – هستند.

هنگامی که نوبت به زندگی عاشقانه خودشان می‌رسد، ممکن است به همان نوع رنجی که زمانی عزیزانشان متحمل شده‌اند، کشیده شوند. تلاش برای خوشبختی واقعی با شریک زندگی‌شان، برای آنها طبیعی یا مهم به نظر نمی‌رسد – این کار حتی ممکن است نوعی بی‌وفایی به والدینی تلقی شود که دوستشان دارند. آنها ممکن است بین مراقبت از فرزند و برآوردن خواسته‌های عاطفی خود تضادی احساس کنند. عشق و صمیمیت نیز ممکن است به خوبی با هم ادغام نشوند.

والدین ناخوشایند در ازدواج، با هدف دور نگه داشتن فرزندان از درد، ممکن است ناخواسته کودکانی را تربیت کنند که نسبت به حق و توانایی خود برای رسیدن به رضایت، غفلت می‌کنند. این کودکان در معرض خطر تکرار الگوهای مشابه والدین خود در روابط آینده خود قرار دارند.