والدینی که از تعاملات اجتماعی اضطراب دارد، از سنین پایین به فرزند خود القا میکند که نظرات و قضاوتهای «دیگران» - آن جمع بیشکل و نامرئی که دائماً ما را احاطه کرده و حکمهایی در مورد نحوهی زندگی صادر میکنند - اهمیت بسیار زیادی دارد.
این القائات معمولاً با مسائل پیش پا افتاده شروع میشود: «پیراهنت را اینطوری نپوش»، «وقتی خمیازه میکشی، جلوی دهانت را بگیر»، «اگه تو مکان عمومی اینطوری بشینی، مردم چی فکر میکنن؟»
کودک به تدریج حس قدرتمندی پیدا میکند که «دیگران» او را زیر نظر دارند، نظرات آنها بسیار مهم است و هیچ راهی جز وفق دادن خود به این نظرات وجود ندارد.
بعدها، نشانهها ظریفتر میشوند. سر میز شام، صحبتهایی از «شغل خوب» و نیاز به «برنامهریزی برای آینده» به گوش میرسد. شاید اشاراتی به «موفقیت» یا «ازدواج خوب» کسی باشد. شاید هم با صدای خفهای، نگرانی از «اتلاف فرصتها» یا «بدنام شدن» فرد دیگری بیان شود.
در کنار این موارد، ممکن است علاقهای چشمگیر به کتابهای برندهی جایزه یا برنامههایی که «همه دوست دارند» وجود داشته باشد. برخی نمایشگاهها ضروری و برخی دیگر بیاهمیت تلقی شوند. شاید گفته شود که فلان شهر «جای دیدنیای» است و «دیگه کسی آمستردام را دوست ندارد».
ریشههای اضطراب اجتماعی در والدین
تفکر مستقل، مهارتی ذاتی نیست و نیازمند آموزش و پرورش است. ما به عنوان موجوداتی اجتماعی، تمایل داریم از هنجارها و نظرات گروه پیروی کنیم. برای پرورش تفکر مستقل، به تشویق فراوان و نوع خاصی از عشق نیاز است تا افراد را ترغیب کند که افکار و انگیزههای خود را به جای نظرات تحمیلشده از سوی دیگران، در اولویت قرار دهند.
احتمالاً والدینی که از اضطراب اجتماعی رنج میبرند، خود در دوران کودکی از چنین عشقی محروم بودهاند. آنها از آن دسته والدین نادر که با شجاعت و بیاعتنایی به نظر اکثریت، افکار و عقاید خود را بیان میکردند، بهرهمند نشدهاند. در نتیجه، این افراد با ترس و انفعال بزرگ شدهاند و توانایی نقد نظرات رایج یا دفاع از باورهای مستقل را در خود پرورش ندادهاند. از سوی دیگر، آنها در محافظت از فرزندان خود در برابر شایعات، ترسهای بیمورد، اشتیاقهای افراطی و گرایشهای کورکورانه افکار عمومی نیز ناتوان هستند.
بدون دریافت عشق و تشویق مناسب برای تفکر مستقل، این افراد هرگز به بلوغ فکری و عاطفی لازم برای پرورش چنین مهارتی در فرزندان خود دست پیدا نمیکنند.
پیامدهای اضطراب اجتماعی در کودکان
کودکان با ظرافت درک میکنند که قضاوت و نظر «دیگران» چه اهمیتی برای والدینشان دارد. آنها مشاهده میکنند که چگونه والدین نظرات رایج را بازگو میکنند، آنها را تشویق میکنند که فقط با فرزندان خانوادههای خاص معاشرت کنند، یا با شتاب و بدون هیچگونه تفکری، کتابی را که همه در حال خواندن هستند، تحسین میکنند.
با این حال، پیامدهای اضطراب اجتماعی والدین بر فرزندان، تا حد زیادی به میزان مهربانی و عشقی که از آنها دریافت میکنند، بستگی دارد. تنها مزیت والدینی که دائماً مضطرب قضاوت دیگران هستند، این است که نادیده گرفتن و کنار گذاشتن آنها آسان است. اما چالش زمانی پیچیدهتر میشود که این والدین به هیچ وجه خشن یا بیتفاوت نیستند، بلکه مهربان، دلسوز و منبع آرامش و حمایت عاطفی برای فرزندانشان هستند، اما همچنان به شدت تحتتأثیر هر وزش باد و نوسان افکار عمومی قرار میگیرند. در چنین شرایطی، رهایی از قیدوبند نظرات دیگران و پرورش تفکر مستقل برای کودک، میتواند به زمان و تلاش زیادی نیاز داشته باشد.
دیدگاه خود را بنویسید