تمییز قائل شدن میان رفتاری که به سادگی بیانگر محبت والدینی است و رفتاری که ماهیت "فریبندگی" دارد، امری حیاتی است. در حالی که دومی می تواند منجر به آسیب های جبران ناپذیر و سوءاستفاده جنسی شود، رفتار "فریبنده" به خودی خود نیز پیامدهای مخرب به دنبال دارد.

از سنین پایین، کودک ممکن است توسط والد هم جنس خود (معمولا، اما نه لزوما) احساس کند که نه تنها مورد پذیرش و علاقه است، بلکه به شکلی مبهم و تعریف نشده، جذابیت خاصی نیز برای والد خود دارد. کودک به دلیل کمبود تجربه برای درک پیچیدگی های این موقعیت، سردرگم می شود، اما به طور شهودی احساس ناخوشایندی به او دست می دهد. او متوجه می شود که شیوه ابراز علاقه والدین غیرمتعارف و مبالغه آمیز است: از نحوه نوازش کردن، روی پا نگه داشتن، تعریف های اغراق آمیز و بوسه های شب بخیر. هرچند هیچ خط قرمزی رد نشده، اما به طور نامحسوس، اوضاع در مسیری نادرست در حال پیشروی است.

دوگانگی این مسئله در این است که کودک در عین حال از این توجه لذت می برد و همین، گره اصلی مشکل است. برآورده شدن خواسته های عاطفی کودک به این طریق می تواند موجب ترس و سردرگمی عمیق او شود و مسیر طبیعی رشد روانی او را مختل کند. وظیفه والد این است که با ایجاد مرزهای مناسب، جلوی این رفتار را بگیرد، همانطور که بازی قلقلک را پیش از اینکه بیش از حد پیش رود، متوقف می کند.

ریشه‌های رفتار والد فریبنده

رفتار والد فریبنده، در هسته خود، انحرافی در جهت گیری انرژی عاطفی و جنسی به سمت فرزند است که به طور طبیعی باید صرف رابطه با یک فرد بالغ دیگر شود. معمولا این فرد بالغ، همسر (یا شریک عاطفی) است که رابطه عاطفی و جنسی با او دچار اخلال، سردی یا خصومت شده است. والد فریبنده ممکن است با برقراری بازی‌های نامتعارف و صمیمیت‌های خارج از عرف با دختر یا پسر خردسال خود، در تلاش برای نمایش میزان اهمیت به همسر/شریک عاطفی خود باشد. این رفتار، با وجود تبعات مخرب فراوان، صرفاً تلاشی برای برانگیختن حسادت فرد دیگری تلقی می‌شود.

عزلت و تنهایی عمیق، دلیل احتمالی دیگری برای این رفتار است. شاید فرد احساس می‌کند که مورد توجه و علاقه‌ی چندانی قرار نمی‌گیرد و با ورودش به جمع، کسی مجذوب او نمی‌شود. اما در مقابل، فرزند شیرین و پرانرژی او با بازگشت از سر کار با خوشحالی فریاد می‌کشد و دائما تمایل به بازی دارد. در ذهن فرد بالغ تنها، سردرگمی عمیقی در خصوص منشأ این شور و شوق کودک وجود دارد. او در سردرگمی عاطفی خود، اشتیاق کودک را با تمایل اشتباه می‌گیرد.

پیامدهای رفتار والد فریبنده

احساس دوگانگی شدیدی بر فرزند والد فریبنده سایه می‌افکند. از یک سو، به ظاهر به خواسته‌ی خود – جلب توجه – دست یافته است؛ اما از سوی دیگر، بهای این پیروزی به طرز رقت‌انگیزی بالا بوده است.

در آینده، ممکن است تمایلات جنسی بیش از حد قدرتمند و مهارنشدنی به نظر برسد – چیزی که می‌تواند افراد عاقل را از تعادل خارج کند. این احساس همچون سوخت موشک، یک نیروی غیرقابل کنترل شیمیایی و یک اسب سوارناشده‌ی سرکش است. با ورود این کودکان به نوجوانی، ممکن است به طور کلی از احساسات جنسی دوری گزیند، چرا که ناخودآگاه این احساسات با بدترین نوع تجاوز عاطفی مرتبط شده است. دیگر امکان غرور از بدن خود یا لذت بردن از قدرت اغواگری بر دیگران وجود ندارد، زیرا این کار همچون بازی با سلاح‌های هسته‌ای خطرناک است.

یکی از دستاوردهای مهم روانکاوی، شناسایی تمایلات پنهان فرزندان به والدینشان است. والدین صالح این تمایلات را به خوبی درک می‌کنند و لطف بزرگی به فرزندان خود می‌رسانند: با نادیده گرفتن کامل و غیرقابل مذاکره‌ی این احساسات.