این تصور طبیعی است که فکر کنیم افراد زمانی به زندگی خود پایان می‌دهند که دچار مصیبتی بی‌نظیر شوند: اشتباهی بزرگ در کارشان مرتکب شوند، رابطه‌ای را به هم بزنند، تابویی اجتماعی را زیر پا بگذارند، طرد و رسوا شوند.

اما واقعیت این است که هیچ اشتباه یا مشکلی‌ای وجود ندارد که حتما منجر به مرگ فرد شود. کارآفرینانی بوده‌اند که ورشکسته شده‌اند و بلافاصله خود را کشته‌اند، و کسانی دیگر بوده‌اند که بی‌اعتنا به بدبختی‌هایشان، به زندگی خود ادامه داده‌اند و نیم قرن دیگر را بدون حسرت زیاد گذرانده‌اند. افرادی بوده‌اند که در روزنامه‌ها با لحنی خصمانه در موردشان نوشته شده و توانسته‌اند این حملات را بی‌اهمیت جلوه دهند، و کسانی دیگر بوده‌اند که بعد از انتشار اولین مقالات تمسخرآمیز، چاره‌ای جز خودکشی ندیده‌اند.

اگر مفهوم «عشق به خود» سزاوار توجه مداوم است، به این دلیل است که کمبود آن می‌تواند، در موارد حاد، زمینه‌ساز تصمیم به پایان دادن به زندگی خود باشد. افراد به خاطر اتفاقات بدی که برایشان می‌افتد خودکشی نمی‌کنند، آنها به این دلیل خودکشی می‌کنند که از خودتنفر شدیدی رنج می‌برند که یکی دو رویداد ناگوار آن را تایید می‌کند و سپس گسترش می‌دهد تا به «منطق غیرقابل انکاری برای نابودی خود» تبدیل شود.

کسی که سال‌ها با مهربانی و به طور قابل اعتمادی از سوی فرد خیرخواهی دوست داشته شده باشد، به سادگی به زندگی خود پایان نخواهد داد. چنین فردی بارها به یاد می‌آورد که زمانی به طور بی‌حد و اندازه ارزشمند بوده است، و بنابراین می‌تواند دوباره ارزشمند شود، به شرطی که به او فرصت جبران اشتباهات و بازیابی اعتماد به نفس داده شود. نوزادی که در آغوش گرفته می‌شود، با ملایمت قلقلک داده می‌شود، مورد همدردی قرار می‌گیرد و با ملایمت آرام می‌شود، نه تنها در لحظه نوازش می‌شود، بلکه برای تمام عمر از وسوسه خودکشی در هنگام مواجهه با سختی‌ها مصون می‌ماند.

اگر تمایل به خودکشی به سراغ ما آمد، یکی از دلایل متعدد برای توقف این است که خشم خود را به اشتباه هدایت کرده‌ایم. ما نیستیم که سزاوار مرگ (یا حداقل سرزنش) هستیم، بلکه کسانی هستند که در ابتدا باید باعث می‌شدند احساس ارزشمندی فوق‌العاده داشته باشیم و این کار را نکردند. ما بی‌عیب و نقص نیستیم، اما هرگز نباید انتظار داشته باشیم که برای ادامه‌ی زندگی، بی‌عیب و نقص باشیم. در مواجهه با مصیبت‌ها، باید خودمان را همانطور که زمانی باید بخشیده می‌شدیم، ببخشیم؛ باید با نام لکه‌دار و منهدم‌شده‌مان با مهربانی رفتار کنیم، و این تقلیدی از عشقی است که حق مسلم ما از ابتدا بوده است. هیچ وقت نیازی به خودکشی نیست؛ تنها نیاز، برقراری مجدد ارتباط با عشقی است که باید حق طبیعیِ تولدِ همه‌ی ما می‌بود.