در حالی که انتشار یا به رسمیت شناخته شدن عمومی ممکن است نشانههای موفقیت در دنیای نویسندگی سنتی باشد، یک ویژگی متمایز نویسنده واقعی را تعریف میکند: اتکا به ژورنالنویسی به عنوان مکانیسم اصلی مقابله در زمانهای سردرگمی یا پریشانی. این افراد، به جای متوسل شدن به روشهای متداولتر، "راه خود را از طریق درد مینویسند."
ژورنالنویسی، که به معنای نوشتن در یک دفتر خاطرات یا گزارش شخصی است، فواید درمانی متعددی را ارائه میدهد. ضمیر ناخودآگاه ممکن است برخی ایدهها را، هرچند در نهایت در بلندمدت مفید باشند، به عنوان تهدیدی برای وضعیت ذهنی تثبیتشده درک کند. برای حفظ حس تعادل، ذهن ممکن است بیرحمانه این ایدهها را سرکوب کند و به طور موثر باعث شود که "فراموش شوند." با این حال، یک ژورنال فضایی امن برای رویارویی با این سوالات مهم و تحریک خودمان برای یافتن پاسخهایی که مسیر زندگی ما را شکل میدهد، فراهم میکند. چه چیزی واقعاً برای من مهم است؟ آیا باید یک تغییر قابل توجه در زندگی ایجاد کنم؟ احساسات من در این موقعیت چیست؟
خود عمل نوشتن میتواند کاتالیزوری برای کاوش بیشتر باشد. اولین جمله راه را برای جمله دوم هموار میکند و یک پاراگراف کاملاً تصادفی میتواند جرقهای برای جهتگیری جدیدی در دروننگری باشد. با اجبار خودمان به بیان افکارمان روی کاغذ، وضوح به دست میآوریم و خود اصیل خود را کشف میکنیم. این صفحه به یک رازدار تبدیل میشود، مکانی که میتوانیم بدون ترس از قضاوت، آسیبپذیریها و خواستههای واقعی خود را بیان کنیم.
در محدوده یک ژورنال، میتوانیم نذر و تعهد کنیم و خود را پاسخگو نگه داریم. مدخلها میتوانند به عنوان سندی از تعهد ما به رشد شخصی عمل کنند: "دیگر تحقیر نه! پایان خودتحقیری!" زندگی روزمره به ندرت فضایی برای تأمل و پرسشهای عمیق فراهم میکند. با این حال، این صفحه چنین کاوشی را مطالبه میکند و پاداش میدهد: هدف من در زندگی چیست؟ من در هسته وجودم چه کسی هستم؟ چه چیزی به زندگی من معنا میبخشد؟ اینها سوالاتی هستند که ممکن است در مکالمات روزمره، حتی در میان عزیزان، از بیان آنها خجالت بکشیم. اما در اینجا، روی صفحه، آنها اعتبار پیدا میکنند.
ژورنالنویسی به ما امکان میدهد تجربیات گذشته را مرور و پردازش کنیم. میتوانیم به رویدادهای دردناک بازگردیم و تأثیر عاطفی آنها را کاهش دهیم. میتوانیم ناکامیها را عادیسازی کنیم، لحظات شادی را تثبیت کنیم و وحشت را به برنامههای عملی تبدیل کنیم. فهرست کردن استراتژیهای مقابله - "پنج راه برای زنده ماندن از این وضعیت"، "شش چیزی که به آنها خواهم گفت"، "چهار دلیل برای ناامیدی نیست" - میتواند ما را مجهز کند تا با آرامش بیشتر با دنیای بیرون روبرو شویم، زیرا قبلاً این اضطرابها را به صفحات ژورنال خود سپردهایم.
ژورنال به آزمایشگاهی برای آزمایش تبدیل میشود. میتوانیم افکار عجیب و غریب و ایدههای غیرمتعارف را بدون عواقب کاوش کنیم. این یک فضای امن برای پیشنویس یک "نامه استعاری به خودمان" است، فرصتی برای کاوش در قلمروهای ناشناخته ذهن.
با نگاهی به مدخلهای خود، باید انتظار داشته باشیم که لحظاتی از اغراق، تناقض، عدم قطعیت و حتی وحشیگری را پیدا کنیم. در واقع، فقدان رویارویی با خود در نوشتن ما نشاندهنده تردیدی در راستگویی است و مانع از رشد بالقوه میشود.
اگر با حس جدیدی از وضوح و آرامش در دنیا حرکت میکنیم، احتمالاً به این دلیل است که در جایی در یک کشو، صفحاتی پر از افکار فشرده وجود دارد. این صفحات به عنوان فضایی امن برای گرهگشایی از مشکلات، کاوش در تخیلات و راهنمایی ما به سمت آیندهای قابلکنترل و پربارتر عمل کردهاند.
دیدگاه خود را بنویسید