هر چقدر هم که زندگی غمانگیز شود، هرگز از لذت یک حمام داغ دور نیستیم. غوطهور شدن در فضایی گرم و شبیه به رحم مادر، فاصلهی قاطعی بین ما و همهی آن چیزهایی ایجاد میکند که باعث ترس، خشم و احساس ناکافی بودن ما در دنیای خشن و بیتحرک بیرون شدهاند.
در نگاه نخست، دلیل گرفتن حمام، رعایت بهداشت است. با این حال، هر کسی که با آشفتگی ذهنی دست و پنجه نرم میکند، دلیل واقعی را میداند: حمام فرصتی بینظیر برای تفکر و بازگشت به آرامش است. اغلب، بزرگترین مانع برای ساماندهی به افکار و مقاومت در برابر ناامیدی، ترس است. ترس، ما را از بازگشت به اندیشههای مهربان و حکیمانهای که میدانیم در وجودمان نهفته است، بازمیدارد و میدان را برای بدگمانی و منفیبافی باز میکند. حمام با فرستادن یک پیام قوی و غیرقابل انکار به ذهنهای پریشان ما، مبنی بر اینکه اکنون در امنیت قرار داریم، همانند لحظهی آغاز زندگی، به تسکین آن کمک میکند. گویی دوباره در امنیت و آرامش رحم مادر قرار گرفتهایم. گرمای بیش از حد، حواس بخشهای سانسورگر و بیقرار ذهن را پرت میکند و به قوهی ادراک و تجربهی ما که پختهتر و کارآزمودهتر هستند، اجازه میدهد کنترل را به دست گرفته و معنایی برای اتفاقات بیابند. آن حرف چه معنای واقعی داشت؟ آیا توهین عمدی بود؟ آیا واقعاً در خطر هستیم؟ آیا راه دیگری وجود ندارد؟ با بلند شدن بخار، گزینههای مختلف و راهحلهای بالقوه نمایان میشوند.
فرصت پردازش هیجانات و تجربیات روزمره را پیدا میکنیم. حجم رویدادهای هر روز آنقدر زیاد است که فرصت کافی برای درک آنها در همان زمان را نداریم. ما توسط رویدادها بمباران میشویم و در نتیجه، احساسات ما تلنبار شده، هضمنشده و درهمتنیده باقی میمانند. شاید به سه ساعت تأمل برای درکِ اتفاقی نیاز باشد که فقط پنج دقیقه طول کشیده است. حمام به ما آرامش لازم را میدهد تا دوباره بر تجربیات تمرکز کنیم و مسیر خود را در میان آنها بیابیم. ماجراها ملایمتر، زیباتر، دستیافتنیتر و کمهراسناکتر از آنچه در ابتدا تصور میکردیم، به نظر میرسند. میدانیم که زندگی ما از ایدهآل فاصله دارد، اما لزومی ندارد بیرحم یا آزاردهنده باشد.
بعد از حدود چهل دقیقه، گرما فروکش کرده و انگشتانمان چروک میشوند، اما اگر به درستی عمل کرده باشیم، این تازه آغاز است. یک حمام خوب ممکن است دو برابر این زمان را ببرد و به آب داغ جدیدی نیاز داشته باشد. شاید خودکاری و کاغذی کنارمان بگذاریم تا برنامههای جدیدمان را ترسیم کنیم یا برای تخلیه احساسات، کمی گریه کنیم (صدایمان با صدای آب خفه میشود). سرانجام، با تعادلی بیشتر و فضای مانور بیشتری برای رویارویی با چالشهای پیشرو بیرون میآییم. نکتهی زیبا اینجاست که این کار را نه بهصورت گاهبهگاه، بلکه تقریباً هر شب میتوانیم انجام دهیم و از فواید آن بهرهمند شویم.
دیدگاه خود را بنویسید