آزمونهای تکمیل جمله و آزمونهای بسط داستان
ذهن انسان موجودی پیچیده و چندوجهی است که در کنار افکار آگاهانه، مخزنی غنی از مواد ناخودآگاه را نیز در خود جای داده است. دسترسی به این مخزن عمیقتر از اطلاعات میتواند چالشبرانگیز باشد، زیرا مکانیسمهای دفاعی ریشهدار اغلب ما را از روبرو شدن با اضطرابها یا خواستههای سرکوبشده باز میدارند. تکنیکهای فرافکنشی، دستهای از ارزیابیهای روانشناختی، با ارائه محرکهای مبهم به افراد و ترغیب آنها به تکمیل یا بسط آن، پنجرهای به این قلمرو پنهان ارائه میدهند.
آزمونهای تکمیل جمله
یکی از این تکنیکها، آزمون تکمیل جمله است که توسط هرمان ابینگهاوس، روانشناس قرن نوزدهم، پیشگام شد. این آزمونها مجموعهای از جملات ناتمام را ارائه میدهند که هر یک برای بررسی جنبههای خاصی از شخصیت، انگیزهها یا وضعیت عاطفی فرد طراحی شدهاند. فرد دستور دارد که جملات را به سرعت و خودجوش کامل کند و ویرایش یا تفکر بیش از حد آگاهانه را به حداقل برساند.
کار ابینگهاوس نشان داد که محتوای تولید شده از طریق تکمیل جمله میتواند به طرز شگفتآوری آشکار کننده باشد. اعلانهای سادهای مانند "آنچه واقعاً میخواهم..." یا "بزرگترین پشیمانی من..." میتواند از مکانیسمهای دفاعی آگاهانه عبور کند و ابرازات صریحانهای از خواستهها، ترسها یا تعارضات حل نشده را برانگیزد. سرعت و سادگی نسبی این تکنیک آن را به ابزاری ارزشمند برای کشف جنبههای پنهان خود تبدیل میکند.
آزمونهای بسط داستان
آزمونهای بسط داستان که در اصل شبیه به تکمیل جمله هستند، چارچوبی روایی برای افراد ارائه میدهند تا دنیای درونی خود را فرافکن کنند. این آزمونها یک اعلان داستان کوتاه ارائه میدهند، مانند "یک زن جوان وارد تالار رقص بزرگی میشود..." یا "یک مرد نامهای مرموز در پست دریافت میکند..." سپس از فرد خواسته میشود تا داستان را کامل کند و روایت خود را حول محور نقطه شروع ارائه شده ببافد.
داستانهایی که به این روش تولید میشوند اغلب معنای نمادین غنی دارند و انعکاسدهنده تعارضات، اضطرابها یا خواستههای ناخودآگاه فرد هستند. این روایتها میتوانند آشکارتر از داستانسرایی سنتی باشند، زیرا فرد احتمالاً محتوای داستان را برای ارائه تصویری مطلوب از خود دستکاری نخواهد کرد.
کاربردها و مزایا
آزمونهای تکمیل جمله و بسط داستان ابزارهای ارزشمندی برای طیف گستردهای از کاربردهای روانشناختی هستند. از آنها میتوان در محیطهای بالینی برای ارزیابی صفات شخصیتی، شناسایی زمینههای بالقوه اختلال عملکرد یا ردیابی پیشرفت در درمان استفاده کرد. علاوه بر این، از این تکنیکها میتوان در محیطهای غیربالینی، مانند مشاوره شغلی یا تمرینات تیمسازی، برای کسب بینش در مورد انگیزهها، ارزشها و پویاییهای بین فردی افراد استفاده کرد.
با ارائه روشی ایمن و غیرمستقیم برای دسترسی به ناخودآگاه، این تکنیکهای فرافکنشی عدسی قدرتمندی برای درک پیچیدگیهای روان انسان ارائه میدهند.
دیدگاه خود را بنویسید