چالش پنهان: ماهیت خاموشگر تروما
یکی از پیچیدگیهای بنیادین تروما این است که اغلب اوقات، از ابتلا به آن آگاهی نداریم. علائم آن در ما بروز پیدا میکنند اما درکی از ریشههای حقیقیشان نداریم. درد ناشی از تروما خود را به شکل پاسخی به شرایط واقعی محیط یا به صورت ناتوانیای اجتنابناپذیر و غیرقابل تغییر جا میزند که حق نداریم دربارهاش شکایت کنیم یا از طریق تحلیل و تفکر بر آن غلبه یابیم.
علائمی که ما را گمراه میکنند
به عنوان مثال، ممکن است دائماً احساس غم و اندوه داشته باشیم اما آن را به ماهیت غمانگیز کلی وجود نسبت دهیم. یا شاید از اضطراب مزمن رنج ببریم اما نتوانیم ارتباط بین همه عوامل اضطرابزای خود را ببینیم. ممکن است خود را تحقیر کنیم، بیآنکه تصور کنیم راه دیگری برای ارزیابی ظاهر یا دستاوردهایمان وجود دارد. شاید از تردید به خود رنج ببریم اما فکر کنیم که این فقط بخشی از ذات ماست. مشکلات ما میتوانند به راحتی از منشأ اصلیشان دور شوند و در عین حال هر گونه کنجکاوی یا تلاش برای درک علل را دفع کنند.
آغاز مسیر بهبودی: شناسایی و زیر سوال بردن علائم
بنابراین، بخشی از مسیر خروج از تروما شامل این است که شروع به توجه کردن به ناهماهنگیهای درونی خود کنیم و حق داشته باشیم انتظاراتمان را از یک زندگی سالم و باکیفیت بالا ببریم. شاید افکار مداوم خودکشی طبیعی نباشد. شاید داشتن چندین شریک عاطفی که ما را ناامید میکنند، نشانهای از این باشد که به طور ناخودآگاه خود را در معرض آسیب قرار میدهیم. شاید نیازی نباشد که تا این حد از خودمان متنفر باشیم. میتوانیم نسبت به الگوهای رفتاریای که با تلخی به عنوان سرنوشت خود پذیرفتهایم، شکاک شویم. شاید برخی از دردهایی که اکنون احساس میکنیم، لزوماً بخشی از آینده ما نباشند.
برای افزایش تحمل در برابر علائم تروما، مطالعه گستردهتر در مورد آنها مفید است. سپس میتوانیم ببینیم که آیا هیچکدام از این علائم، احساس آشنایی خاصی را در ما برمیانگیزند یا خیر. این آشنایی میتواند سرنخی برای درک عمیقتر ریشههای تروما و آغاز فرایند بهبود باشد.
دیدگاه خود را بنویسید