رویاروییگریزی صرفاً به معنای بیزاری از مشاجره نیست، بلکه رفتاری است که نشانگرِ ناتوانی عمیق در ورود به هر نوعِ چالش و ستیزی است. این ناتوانی ریشه در فقدانِ حمایت از خود و تردید عمیق نسبت به خویشتن دارد. فرد رویاروییگریز به دلیل اینکه به اندازه کافی از درستی و ارزشهای خود اطمینان ندارد، جرأت دفاع از خواستهها و منافع مشروعش را از دست میدهد.
صلحجویی هرچند به عنوان یک ایدهآل والا مورد ستایش است، اما داشتن یک زندگی سالم و موفق مستلزم آن است که فرد با اطمینان از حق خود برای ابراز وجود و دفاع از منافعش عمل کند. در طول زندگی با افرادی روبرو خواهیم شد که به دلایل نادرست قصد آسیب رساندن به ما را دارند. آنها ممکن است در محیط کار با ادعاهای واهی به اعتبار ما لطمه بزنند یا در روابط عاطفی به اعتماد ما خیانت کنند. سلامت روان ایجاب میکند که برای رویارویی با چنین چالشهایی آمادگی داشته باشیم، از مهارتهای ارتباطی مؤثر برای ابراز نارضایتی و دفاع از خود برخوردار باشیم و در صورت نیاز، از حمایتهای حقوقی بهرهمند شویم.
رویاروییگریزی، در واقع، یکی از نشانههای زیربناییِ نفرت از خود است. فردی که از رویارویی میگریزد، به دلیل احساس خودکمبینی و بی ارزشی، از ایستادگی برای هویت و خواستههایش برحذر میدارد. این نگرش غالباً ناشی از تجربیات منفی و سرزنشهای مکرر در دوران کودکی است که فرد را نسبت به خود و ارزشهایش دچار تردید کرده است. چنین فردی به دلیل نفرت درونی، توانایی دفاع از خود را ندارد، چه رسد به اینکه بخواهد از دیگری حمایت کند.
بدیهی است که در تربیت کودکان، آموزش بازیهای ملایم و همدلانه اهمیت دارد. اما به همان اندازه مهم است که به آنها بیاموزیم که خود را به اندازهای دوست داشته باشند که بتوانند در برابر ناملایمات و بدرفتاریهای دیگران (که متأسفانه بخشی اجتنابناپذیر از زندگی است)، از خود به درستی دفاع کنند. سلامت روان و داشتن روابط سالم، صرفاً به معنای دوست داشتن صلح نیست، بلکه نیازمند داشتن اعتماد به نفس کافی برای رویارویی با چالشها و مبارزه برای حقوق برحق نیز هست.
دیدگاه خود را بنویسید