در حال حاضر، قرارداد ازدواج معمولاً تقسیم پول و دارایی را در صورت از هم پاشیدن ازدواج مورد بحث قرار میدهد. تهیه یک قرارداد ممکن است کمی بدبینانه به نظر برسد، اما یک حرکت بسیار هوشمندانه است. قرارداد ازدواج به طور جدی این احتمال را در نظر میگیرد که ازدواج (هر چند در آغاز با نیت خوبی انجام شده باشد) ممکن است به بدی تمام شود. بنابراین سعی میکند برخی از مسائل را از قبل روشن کند، وقتی که مردم آرام و خوش اخلاق هستند؛ با این پیشفرض که حل و فصل مسائل بحث برانگیز در گرمای درگیری روانی بسیار دشوارتر خواهد بود.
اما مشکل قراردادهای ازدواج موجود این نیست که آنها اسناد سرد و بیروحی هستند؛ بلکه این است که آنها در مسائلی که مطرح میکنند و به آن میپردازند بسیار محدود عمل میکنند. به طور ایده آل، شش ماده عاطفی در قرارداد ازدواج وجود خواهد داشت که هر زوج قبل از ازدواج با آنها موافقت میکند. این مواد بر روی مشکل نهایی و شدید جدایی متمرکز نیستند، بلکه این مسئله را تعریف میکنند که هر یک از طرفین باید به طور ایده آل ازدواج را چگونه ببینند. هدف این قراردادها افزایش شانس موفقیت در یک رابطه طولانی مدت از طریق به کارگیری مقادیر زیاد واقعگرایی دارند.
من از کمال گرایی دست خواهم کشید
یک شاخص کلیدی اینکه شما برای ازدواج آماده هستید زمانی مشخص میشود که به درستی بپذیرید که شریک زندگی شما عمیقاً و به طور اساسی دارای اشکال است. آنها به نوعی زیبا هستند اما همچنین (شما به وضوح میبینید) حامل بسیاری از ویژگیهای آزاردهنده و ناخوشایند نیز هستند؛ اینها ممکن است در طول زمان تغییر کند، اما همه آنها از بین نمیرود و موارد جدیدی از رفتارهای عجیب و غریب نگرانکننده ظاهر میشوند. به چند شکل کنترل آنها دشوار خواهد بود. اما این بینش با شناخت مشخصی برابر است که وجود این معایب کاملاً استاندارد است. بنابراین، این طور نیست که یک فرد از سر بدبختی یک شریک غیرمعمول بد را بپذیرد؛ بلکه با ازدواج فرد با صراحت اعتراف میکند که ازدواج کردن به معنای پیوند زدن زندگی خود به یک انسان مشکلدار است. یک نتیجه مهم این است که فرد هر توهم باقی مانده مبنی بر اینکه با فرد بهتری در زندگی خود شریک خواهد شد را کنار میگذارد. ما برای ازدواج آماده خواهیم بود وقتی فرض کنیم که هیچ «شخص مناسبی» برای ما وجود ندارد و وسوسه نشویم که به این نتیجه برسیم که به اشتباه ازدواج کردهایم.
انتظار ندارم که به طور کامل درک شوم
ما از رمانتیسم این تصور خوشبینانه را به ارث بردهایم که در یک رابطه عاشقانه طرف مقابل همه قسمتهای آسیبپذیر، مخفی و پیچیده ما را میتواند در نهایت درک کند و بپذیرد. ما دوست داریم تصور کنیم دیگری با ترکیبی خیرهکننده از بینش و پذیرش به اعماق روح ما مینگرد. اما هر چقدر به نظر میرسد که دیگری ما را درک میکند، همیشه بخشهای مهمی از زندگی درونی ما وجود خواهد داشت که آنها را گیج و سردرگم میکند. در نهایت، ما همه همچون یک راز برای دیگر افراد به نظر میرسیم. همسر ما به ناچار قادر به درک برخی چیزهای مهم در مورد ما نخواهد بود. آنها از همدردی ایدهآلی که آرزوی آن را داریم برخوردار نخواهند بود - نه به این دلیل که آنها احمق یا بی رحم هستند، بلکه به این دلیل که آنها یک فرد دیگرند. ما برای ازدواج آماده خواهیم بود وقتی سرانجام امید به درک شدن کامل و عادلانه توسط دیگران را که با صفت رمانتیک توصیف میشود، اما در واقع فقط بی پروایانه است، را کنار بگذاریم.
میدانم که دیوانهام
در بسیاری از موقعیتها در محل کار یا با دوستان، ممکن است آسان باشد که به عنوان یک فرد عادل، معقول، خوش اخلاق و آسان گیر و نسبتاً سالم ظاهر شوید. اما این هرگز تمام حقیقت نیست. در خلوت، شما ظاهراً کمی دیوانه هستید. شما مستعد خارج شدن از کنترل، تحمل کینههای شدید و تمرکز بر چیزهایی که برای دیگران بسیار بیاهمیت خواهد بود، هستید و گاه تسلیم حملات اضطراب میشوید که به نظر غیر منطقی میرسد. بلوغ به معنای حذف تمام این ویژگیهای خاص و تمایلات آزاردهنده نیست؛ بلکه به معنای پذیرفتن آنها با ظرافت، پشیمانی عمیق از آنها و درک فروتنانه این است که آنها برای دیگری بسیار پیچیده خواهند بود. آماده شدن برای استقرار شامل درجهای از خجالت آشکار و مفید در مورد این است که چه کسی هستیم.
آمادهام که از خواستهام برای عشق دریافت کردن دست بردارم و آمادهام که شروع به عشقورزی کنم
طبیعتاً ما میخواهیم عاشق شویم – و شریک زندگی ما هم به شیوه خودش ما را دوست بدارد. اما آزمون آمادگی برای ازدواج این نیست که چقدر مشتاقیم که از مهربانی بیخودی شخص دیگری بهرهمند شویم. بلکه به معنای اتخاذ چیزی شبیه به نگرش والدین نسبت به فرزندشان در قبال شریک زندگیمان است. والدین میخواهند کمک کنند، حتی اگر خیلی از آنها تشکر نشود. آنها میخواهند تسلی دهند، حتی اگر بدانند که در عوض تسلی داده نخواهند شد. آنها خواهند بخشید، علیرغم این واقعیت که همدردی آنها به درستی اذعان نخواهد شد. آنها آماده هستند که بیشتر از آنچه به آنها گوش داده میشود، گوش دهند، و این را در مخزنی از کینههای انباشته شده ذخیره نخواهند کرد. آنها فعالانه جنبههای جذاب و دلنشین فرزند خود را جستجو خواهند کرد – به ویژه زمانی که این جنبهها آشکار نیستند. در کنار یک بزرگسال دیگر ما به راحتی به انجام چنین کارهایی تمایلی نداریم. اما زمانی که ما برای عشق ورزیدن آنادهتریم تا دریافت عشق، میتون گفت که برای ازدواج آماده هستیم.
آمادهام برای مدیریت
فرهنگ عاشقانه ما بهطور کلی نقش احساسات را در روابط برجسته میکند. اما روز به روز، در یک دوره طولانی زندگی مشترک، بسیاری از کارهایی که یک زوج باید با هم انجام دهند، عملی است. آنها اقدام به آشپزی، تمیز کردن، بودجه بندی و گاهی اوقات استخدام یک برقکار خواهند کرد؛ آنها تصمیمات مربوط به خرید خواهند گرفت و تصمیم میگیرند که چه چیزی را دور بیندازند. اگر فرزندی داشته باشند، بخشهای قابل توجهی از زندگی خود را صرف حمل آنها در سراسر کشور خواهند کرد. اینها به هیچ وجه کارهای عاشقانه نیستند؛ هیچ جذابیتی ندارند؛ آهنگهای عاشقانه زمانی که بالاخره با هم قبوض بیمه را پرداخت میکنیم یا جدولی برای این که کی باید سطل آشغال حمام را خالی رسم میکنیم را دوست ندارند. بسیاری از زوجها عمیقاً ناامید شدهاند که زندگی مشترک آنها توسط کارهای خانه و مدیریت پیش برده میشود، اینکه بیشتر زمان صرف امور مالی و نظافت میشود تا بحث در مورد مسائل روانشناختی یا متافیزیکی.
ما وقتی برای ازدواج آماده هستیم که شأن اتو کشیدن یا رفتن به سوپرمارکت را بپذیریم، وقتی که ایدهای واقعبینانه از این که مدیریت زندگی و مدیریت داخلی خانه چقدر مهم است، در نظر داشته باشیم؛ و وقتی که ببینیم این به معنای شکست عشق نیست، فقط یک نتیجه طبیعی از موفقیت عشق است.
آمادهام یاد بگیرم و آموزش دهم
ما خیلی راحت فکر میکنیم که عشق به معنای پذیرفتن ما همانطور که هستیم است و هر تلاشی برای تغییر ما باید نشان دهنده شرارت باشد. اما اجتناب ناپذیر است که هر شریکی که واقعاً به ما اهمیت میدهد، میخواهد ما کمی متفاوت از آنچه هستیم باشیم. ما باید به طور خوشبینانه نقش یادگیری و آموزش را بپذیریم.
یک زوجی که آزادانه و صریحاً با این شش نکته موافق هستند، میتوانند آماده ازدواج اعلام شوند و با اعتماد به نفس واقعبینانه وارد رابطه جدید خود شوند.
بهتر است شاهد، مدیر ازدواج باشد - شخصی که مراسم عروسی را برگزار خواهد کرد. یک نسخه از این سند باید توسط زوج نگهداری شود و در مکانی قرار گیرد که هر دو بتوانند هر روز در خانه آن را ببینند. بهتر است قاب شود.
سندی که رسماً طرفین در آن اعلام میکنند که من آزادانه و صریحاً اعلام میکنم:
- از کمال گرایی دست کشیدهام
- انتظار ندارم که به طور کامل درک شوم
- میدانم که دیوانه ام
- آمادهام که از خواستهام برای عشق دریافت کردن دست بردارم و آمادهام که شروع به عشقورزی کنم
- آمادهام برای مدیریت خانه
- آمادهام یاد بگیرم و صبورانه آموزش دهم
دیدگاه خود را بنویسید