رسانه های خبری دو گروه مخاطب اصلی را شامل می شوند: رهبران سیاسی و تجاری، و افرادی که زندگی شان را فاقد هیجان و حتی بیش از حد آرامشبخش می یابند.
این دو دسته بندی بعید است کسی را که خود را از نظر روانی نامتعادل می داند در بر گیرند. در زمان آشفتگی ذهنی، آخرین چیزی که به آن نیاز داریم مواجهه با شواهد بیشتر از بی خردی، احساسات اغراق آمیز، آشفتگی، پرخاشگری، طرفداری و فقدان بخشش است. بر ماست که آگاهانه میزان مواجهه خود با محتوای آزاردهنده و آشفته کننده رسانه ها را کاهش دهیم.
ذهن افراد مبتلا به بیماری روانی درگیر کشمکش های درونی عظیمی است. در حالی که ممکن است هیچ نشانه بیرونی از این مبارزه وجود نداشته باشد، درون فرد عرصه نبردی است علیه هیولای نفرت به خود و ممانعت از ورود هیولای حقارت به خود. فرد با سیل اضطرابی روبرو می شود که سعی در نابودی تمامی امیدهای او دارد، مانند برنامه ها، وابستگی ها و حس هویت او.
اگر امکان درک این نبرد درونی وجود داشت، شباهت به محتوای دراماتیک اپرای واگنر و کیفیت آشفته یک نقاشی از ترنر پیدا می کرد. فرد مبتلا به بیماری روانی ممکن است غمگین بر روی مبل بنشیند و گاه به گاه انگشت خود را روی لب هایش بگذارد، در حالی که در درون ذهن تاریک او، صحنه هایی شبیه به «دره آئوستا: طوفان برف، بهمن و رعد و برق» همراه با صدای «سواری والکری ها» در حال وقوع باشد.
ذهن افراد مبتلا به بیماری روانی درگیر کشمکش های درونی عظیمی است. در حالی که ممکن است هیچ نشانه بیرونی از این مبارزه وجود نداشته باشد، درون فرد عرصه نبردی علیه هیولای نفرت به خود و ممانعت از ورود هیولای حقارت به خود است. فرد با سیل اضطرابی روبرو می شود که سعی در نابودی تمامی امیدهای او دارد.
برای مقابله با این فشار روانی، به جای کنجکاوی در مورد اخبار و حواشی، فرد نیازمند آرامش و امنیت روانی است. این آرامش فضایی را فراهم می سازد تا فرد بتواند به بازنگری گذشته، مدیریت ناامیدی و یافتن دلایل ارزشمند برای ادامه زندگی بپردازد. در چنین وضعیتی، انرژی و توجه فرد به قدری محدود است که صرف موضوعات کم اهمیت مانند انتخابات سیاسی یا مشکلات شخصی افراد مشهور، نمی شود. حتی فعالیت ظاهرا بی ضرر خواندن اخبار، در این شرایط می تواند به دلیل محتوای منفی آن، آسیب زننده باشد.
بنابراین، برقراری ارتباط با عزیزان و اطرافیان برای ایجاد محیطی حمایتی ضروری است. درخواست خاموش کردن شبکه های اجتماعی و عدم ورود هرگونه محتوای خبری منفی به محیط زندگی، می تواند به فرد در جهت دهی ذهن به سمت امید و مهربانی کمک کند. تمرکز بر ارزش های ماندگار و ایده های کوچک اما مثبت و نوع دوستانه در زندگی روزمره، نقش بسزایی در بازیابی سلامت روان فرد ایفا می کند.
فضای فیزیکی آرام و منظم نیز می تواند در ایجاد حس امنیت و آرامش روانی موثر باشد. فضاهایی با الهام از آثار نقاش نروژی، ولهلم هامرشهویی، با نور طبیعی ملایم بر سطوح خلوت و تمیز، و دور از هرگونه سروصداهای آزاردهنده، می تواند به بازسازی ایمان به خود و هستی به طور کلی، کمک کند.
ما نیازی به استدلالهای بیشتر در مورد آشفتگی و پلشتی دنیا نداریم. ذهن ما برای دوازده عمر پر از این مسائل است. نیازی نداریم خود را با فکر تمام شدن منابع نفت، وقوع فاجعه هستهای یا شیوع یک بیماری جدید، عذاب دهیم. بگذار کس دیگری نگرانیهای کلان را به دوش بکشد؛ تنها زمانی ما را صدا بزنید که بحران به در خانه رسیده باشد. در حال حاضر، ما را به حال خود رها کنید تا در گوشه یک اتاق ساکت و آفتابگیر، با طوفانهای درونیمان بجنگیم.
دیدگاه خود را بنویسید