از منظر روانشناختی، جای بسی تامل است که چگونه قادر به حفظ آرامش نسبی هستیم. ما دائما در معرض حجم انبوهی از اطلاعات و رویدادها قرار داریم که بسیاری از آنها حاوی ریسکهای جدی و غیرقابل پیشبینی هستند و به طور مستمر آرامش روانی ما را تهدید میکنند. کرهی زمین، زیستگاه ما، سیارهای پرجمعیت است که جو حاکم بر آن آمیزهای از بیم، جنون و جاهطلبی است. در این میان، ما انسانها با ساختار زیستیای که برای زیستی سادهتر، آرامتر و کماضطرابتر در دشتهای پهناور مناسبتر است، مجبور به جهتیابی و زندگی در کلانشهرهای عظیم و مملو از فناوری هستیم.
ما در پوستههای فیزیکی دردناک شکنندهای سکونت داریم که هر لحظه امکان فروپاشی آنها وجود دارد. لخته خونی به اندازهی سر سوزن میتواند در یک آن، ما را نابود سازد.
بارها تحت فشار قرار میگیریم تا بدون برخورداری از حقایق اساسی، تصمیمات حیاتی در زندگی اتخاذ کنیم، در حالی که از آنچه واقعاً در گوشه و کنار انتظار ما را میکشد، بیاطلاع هستیم.
دوران کودکی طولانی ما، زمینهای برای آشفتگی و بیثباتیهای گوناگون است. ذهنهای زیبا و پیچیدهی ما، در معرض آسیبهای دائمی ناشی از زخمهایی قرار دارند که حتی پیش از آنکه قادر به راه رفتن باشیم، بر ما وارد شدهاند.
کمبود قابل توجهی در اختصاص زمان به برقراری ارتباط با ابعاد آرامبخش وجودمان و درک بیاهمیت دلنشین خود در بطن پهناور هستی وجود دارد. ما به سختی متوجه امر زیستن خویش هستیم. رسانههای جمعی به طور مداوم عواطف و ترسهای ما را برمیافروزانند و در عین حال، ما را نسبت به مهربانی و امیدواری آرام، پایدار و بدون درام در اطرافمان کور نگه میدارند.
در روابط عاطفی:
- میل به رها کردنِ گارد: در روابط عاطفی، ما تمایل داریم که خودمان را رها کنیم و از محافظتهای عاطفی خود دست بکشیم.
- ترس از آسیبپذیری: اما در عین حال، ترس - و نه به طور کامل بیدلیل - از آسیب عمیقی که ممکن است در هنگام تسلیم احساساتمان به شخص دیگری رخ دهد، در ما وجود دارد.
- مسئولیتِ فرزندان: ما فرزندانی را به دنیا میآوریم و خوشبختی ما در گروِ موفقیت و شادابی آنهاست. با این حال، هیچ قدرتی برای محافظت آنها از سرنوشت نداریم.
در محیط حرفهای:
- فرار از شمشیر دولبهی شهرت: در دنیای حرفهای، شهرت باارزش ما همواره در معرض آسیب ناشی از خطاهای سهوی یا اقدامات مغرضانه قرار دارد.
- مبارزه با سایهی شکست در مسیر پیروزی: عطش دستیابی به موفقیت همواره با نگرانی از شکست احتمالی درآمیخته است.
تخیلات، مانعی بر سر راه خوشبینی:
- تمرکز بر فقدانها: فرآیندهای ذهنی ما به طور مداوم بر فقدانها و نواقص بالقوه در زندگی ما تأکید میکنند.
- پیشبینی منفی رویدادها: علاوه بر آن، تخیلات ما تمایل به پیشبینی نتایج منفی برای رویدادهای آینده دارند.
- بزرگنمایی اشتباهات گذشته: بهعلاوه، قوهی تخیل ما اغلب اشتباهات گذشته را بزرگنمایی میکند و بر احساس ناکامی ما میافزاید.
از منظر تحلیلی واقعگرایانه، انبوه مخاطرات و دشواریهایی که پیش روی ما قرار دارند، بهراستی بیشمار و فلجکنندهاند. با وجود این، گاه برخی به شکلی غیرحرفهای و با سادهانگاری به ما توصیه میکنند که «آرامش داشته باشیم»؛ گویی دستیابی به چنین حالتی صرفاً در یک لحظه میسر است، نه محصول تلاش و تمرین مستمر در طول زندگی.
علیرغم این انبوه از نگرانیها، رویکردی با جدیت عمیق برای رها کردنِ یکی دو مورد از اضطرابهایمان ضروری به نظر میرسد. این امر از طریق درک عمیقتر این اضطرابها، ایجاد عادات مؤثر برای کاهش آنها و به اشتراک گذاشتنشان با تعداد محدودی از افراد دلسوز قابل حصول است. با این رویکرد، میتوانیم به تدریج از روزهای بدون دغدغه -هرچند اندک- لذت ببریم؛ روزهایی که فرصت میدهند برای لحظهای از افکار آشفتهمان سر برداریم و از شگفتی و موهبتِ زیستن قدردانی کنیم.
دیدگاه خود را بنویسید