برای سده های متمادی، یکی از ویژگی های بارز اشراف اروپایی، داشتن تبارنامه ای مفصل بود که نشان دهنده تداوم نسبی آنها در طول نسل ها به شمار می رفت. مبنای این سنت این بود که فرد در انتهای شجره نامه، خود را محصول و وارث تمامی پیشینیان خویش تلقی نماید.

این رویه شاید دغدغه ای منسوخ به نظر برسد که به طور کامل با عصر دیگری پیوند خورده و صرفا برای اعضای خانواده های بزرگ و قدیمی جذابیت داشته باشد. با این حال، مفهوم چنین تبارنامه ای بر روی دغدغه ای جهانی و همچنان بسیار مرتبط استوار است: هر یک از ما گیرنده "میراث هیجانی" ناشناخته ای هستیم که تاثیر عمیقی بر رفتارهای روزمره ما دارد – به طور معمول در جهت منفی یا پیچیده.  درک جزئیات این میراث پیش از آنکه فرصت تخریب زندگی خود و دیگران را با عمل بر اساس پویایی های اغلب کهنه و ناکارآمد آن داشته باشیم، ضروری است.

بخش قابل توجهی از این میراث، علیه دستیابی ما به خرسندی و بهزیستی عمل می کند، زیرا منطق آن از زمان حال نشأت نمی گیرد. این بخش شامل تکرار الگوهای رفتاری و انتظارات شکل گرفته و آموخته شده در دوران کودکی است که به مثابه بهترین سازوکارهای دفاعیِ ناپخته ما در مواجهه با شرایطی فراتر از درکمان شکل گرفته اند. متاسفانه، به نظر می رسد بخشی از ذهن ما از تغییر در شرایط بیرونی آگاه نشده است و بر بازآفرینی همان سازوکارهای دفاعی اولیه حتی در مقابل افرادی یا در موقعیت هایی که آن ها را توجیه یا پاداش نمی دهند، پافشاری می کند.

این متنی است در باب بخشی از آنچه ممکن است به ارث برده باشیم و چگونگی تظاهر آن در زندگی بزرگسالانه ما.

دشواری های دوران کودکی
پیامدهای دوران بزرگسالی
احساس شرمندگی
احساس وحشت، فاجعه، اضطراب
ترس از "کثیف" یا بد بودن
بازدارندگی (به خصوص در مورد رابطه جنسی)، ترسو، جلب رضایت مردم
والدین خشمگین
خجالتی بودن غیرطبیعی، محجوب بودن، فروتنی
عشق غیرقابل اعتماد
رفتار اجتنابی: جدایی
احساس بی اهمیتی
پیشرفت بیش از حد
تکبر والدین
تمرکز بیش از حد بر دستاوردهای مادی؛ هیچ احساسی از "برای خود" مهم بودن
عشق همراه با غفلت
جذب عدم اطمینان در شرکا
والدین افسرده
شادی اغراق آمیز: همیشه "سرگرم کننده"
انتقاد بیش از حد
پارانوئید، عزت نفس پایین، احساس عذاب قریب الوقوع

این، البته، تنها آغاز ماجراست. "فرهنگ لغت آشفتگی های دوران کودکی"  کتابی است تقریبا بی انتها. بر عهده ماست که منطق نسخه شخصی خود را رمزگشایی کنیم تا از انتقال بخش زیادی از آن به نسل بعدی اجتناب ورزیده و برای خودمان در سال های باقی مانده، اندکی آرامش و اعتماد بیشتری به ارمغان آوریم.